کتاب اهداف توسعه با نگرش سیستمی نوشته ناصر جهانیان است که در انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به چاپ رسیده است.
هدف و راهبرد دو رکن اصلی و مهم نظریه توسعهاند. در این بین اهداف توسعه اهمیت ویژهای دارند؛ زیرا ملاکی برای شناخت راهبرد مناسب توسعه هستند. در صورتی که اهداف توسعه با نگرش سیستمی مطالعه و بررسی شوند ابعاد تغییراتی که باید برای دستیابی به اهداف، در نظام اجتماعی صورت پذیرد، آشکار شده و افق بینش برنامهیزان گسترش پیدا میکند.
بیتردید عوامل گوناگونی در گزینش اهداف توسعه در یک جامعه نقش دارند ولی از همه مهمتر باورها و ارزشها و به تعبیر دیگر فرهنگ حاکم بر رهبران، سیاستگذاران و نخبگاتن جامعه است. این گزینش در صورتی صحیح انجام می شود که حاکمان و سیاستگذاران مصالح واقعی مردم را به درستی درک کرده باشند و به سبب مصالح شخصی و هواهای نفسانی خود از این مصالح غفلت نکنند.
در جامعه ایران اهداف توسعه در قانون اساسی را گروهی از مجتهدین اسلامشناس و عادل مطابق با ارزشهای اسلامی حاکم بر جامعه و براساس مصالح واقعی مردم تعیین کردهاند ولی فقدان نگرش سیستمی به اهداف مزبور موجب گشته که نتوانیم راهبرد مناسبی را برای دستیابی به اهداف ترسیم کنیم.
کتاب اهداف توسعه با نگرش سیستمی، در دو بخش و پنج فصل، روش مطالعه اهداف توسعه با نگرش سیستمی را تبیین و با این روش اهداف توسعه را در نظام سرمایهداری بررسی و نقد کرده، اهداف توسعه در نظام اسلامی را با استفاده از قانون اساسی جمهوری اسلامی بیان مینماید.
در جهان امروز دو مورد نگرش در مورد توسعه وجود دارد؛ مشخصه نگرش نخست، نظریه رشد اقتصادی و ارزشهایی است که رشد اقتصادی بر آنها استوار است. برمبنای این دیدگاه، توسعه در اساس عبارت است از افزایش سریع و پایدار تولید سرانه ناخالص ملی (یا داخلی) که احتمالاً با تلاش برای کاهش نابرابری درآمدهای ناشی از این افزایش همراه میشود.
آمارتیا سن این نگرش را «برداشت اقتصادگرا» از توسعه میخواند. در این نگرش، تولید ثروت نقش اساسی دارد و ارزشهای دیگری همچون معرفت، عرفان، اخلاق، قدرت، همبستگی و اعتماد به نفس و آزادی فرد نقش مهمی ندارند؛ اما نگرش دوم برخلاف نگرش نخست، توسعه را فرایندی برای رشد آزادی فرد در دنبال کردن هدفهای ارزشمند خود میداند.