کتاب امامت اثر محمدحسن قدردان قراملکی می باشد وسازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی آن را منتشر کرده است.
نگارنده در این دفتر می کوشد شبهات پیرامون امامت را با رویکرد کلامی (کلام فلسفی) مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد، الله رویکرد عمده این تحقیق کلامی است که به ضرورت گاهی از رهیافت عرفانی و فلسفی نیز سود برده است. نکته قابل اشاره اینکه پاسخ شبهات بر حسب اهمیت شبهه تعیین می شود که ممکن است پاسخ بعضی بیش از ده صفحه را به خود اختصاص دهد.
خواننده در این تحقیق علاوه بر دریافت پاسخ شبهه در بعضی موارد با تحلیل ها و نکته ها و پاسخ های جدید نویسنده نیز مواجه خواهد شد که محصول تأمل نگارنده در روایای موضوع می باشد.
ضرورت بحث برای خواننده روشن است، چرا که امامت رکن رکین مذهب تشیع می باشد که انتقادها و شبهاتی از همان ظهور اولیه یعنی رحلت پیامبر اعظم (ص) و نادیده انگاشتن اصل جانشینی حضرت علی (ع) در جریان سقیفه از طرف مخالفان بر آن طرح شد. افزون بر اینکه امروزه در بعضی سایت ها و در آثار بعضی به اصطلاح روشنفکران شبهات دوباره احیا و تبلیغ می شود. هدف و غایت از این تحقیق تبیین عقلانی مسئله امامت و رفع شبهات ناظر بر آن از طرف برادران اهل سنت و طیف خاص روشنفکران است.
اشاره رفت که فرق مهم با یکی از فرق های مهم امامیه و اهل سنت نوع نگاه آن دو به شخص و جایگاه امام است. امامیه امام را نه صرف خلیفه ظاهری پیامبر بلکه جانشین حقیقی پیامبر اسلام (ص) می دانند که خلیفه و مستخلف عنه باید واجد شرایط و صفات خاص باشند تا صلاحیت تصدی مقام نبوت و امامت را داشته باشد.
یکی از این صفات به مقام و منزلت امام پیش خداوند متعال بر می گردد، به این معنی که، چنان که پیامبران الهی به علت حالات معنوی خاص و دارا بودن صفات کمالی انسان های برتر و وارسته زمان خود بودند و به همین جهت مورد لطف و عنایت الهی قرار گرفته و به مقام نبوت مبعوث شدند، شخص امام نیز چین باید باشد، پیش از مقام امامت می بایست واجد همه صفات کمالی لازم برای انسان کامل باشد تا با عنایت ربویی به مقام امامت منصوب شود.
به تعبیر عرفانی امام باید اول ((ولی)) باشد تا در پرتو ولایت به مقام امامت برسد، چنان که ولایت گوهر نبوت است. این رویکرد به امام و امامت رویکرد فلسفی و عرفانی به اصل نبوت و چیستی آن است، فلاسفه و عرفا در تعریف نبی خاطر نشان کردند که نبی دارای نفس قدسیه تکامل یافته ای است که در پرتو تهذیب آن با عالم غیبی ((فرشتگان)) و به تعبیری ((عقل فعال)) ارتباط برقرار نموده و وحی را از آن اخذ می نماید، امامیه معتقدند که امام نیز مانند پیامبر دارای نفس تکامل و مهذبی است که می تواند با عالم غیب ارتباط برقرار کند و چه بسا عالم ممکن نیز تحت تأثیر نفس قدسیه وی قرار گیرد، که در اصطلاح از آن به ((ولایت تکوینی)) تغبیر می شود. نهایت فرق نبی و امام درباره دریافت وحی و شریعت جدید است که آن با بعثت حضرت محمد (ص) به نقطه پایان خود رسیده است.