کتاب توحید ذاتی و وحدت وجود از نگاه کلام، اثر محمدحسن قدردانقراملکی؛ با رویکرد تحلیلی و انتقادی در مقام تبیین توحید وجودی است که آیا قول بدان تنها به معنای حصر وجود واجبالوجود به خدا و پذیرفتن وجودات امکانی در رتبه پایینتر است؟ (نظریه مشهور عالمان اسلامی) یا اینکه افزون بر آن، توحید وجودی هرگونه وجودات غیر خدا را نفی و وجود را به ذات الوهی منحصر نموده و موجودات دیگر را فیض تجلی خدا میانگارد؟
(نظریه تعمیم توحید وجودی به جهان هستی = نظریه وحدت وجود عرفا). تحقیق حاضر بعد از تبیین معنای توحید وجودی از دو منظر متفاوت، به تبیین نسبت حقیقت توحید وجودی با جهان هستی خواهد پرداخت که آیا کثرات متحقق در جهان هستی در قالب نظریههای مختلف مثل تباین یا تشکیک در وجود، با توحید وجودی همسان یا ناهمسان است؟
تعریف توحید ذاتی و پیشینه آن
توحید در اصطلاح دینی، یکیانگاری موجود دارای صفات کمالی مطلق است؛ به این معنی که موجود دارای صفات کمالی مطلق و بدون نقص فقط به وجود خداوند منحصر شده است. در این اصطلاح نوعی اعتقاد نهفته است؛ یعنی اعتقاد به وجود خدای واحد.
به تعبیری یک مقام، مقام ثبوت و واقع است که در آن وجود حقیقی خداوند با صفات کمالیاش مثل وحدت، اطلاق وجود دارد که از آن به وحدت وجودی و ذاتی تعبیر میشود. مقام دیگر، مقام اثبات و معرفت است که انسان مومنی وحدت ذاتی خدا را اثبات نموده و بدان معتقد باشد که آن همان توحید ذاتی است. اصطلاح توحید در محاورات علمی، خصوصا روایی در هر دو معنا به کار میرود.
متکلمان در تعریف توحید بیشتر به ساحت ایجابی آن توجه دارند، به این صورت که دغدغهشان اثبات وجود خداوند یکتاست که آن بر دو اصطلاح بساطت و وحدت ذات به کار میرود؛ اما عرفا در تعریف وحدت ذاتی خدا، موصوف و متعلق وحدت را نه وجود کامل و مطلق (دیدگاه متکلمان) بلکه اصل وجود میانگارند، به این نحو که اصل و حقیقت وجود در ذات خداوندی منحصر شده است و غیر آن وجودی ندارد تا در وحدت وجود خداوندی خللی وارد شود، و سایر موجودات نه وجود، بلکه تجلی و نمود وجود حقتعالیاند. لازمه انحصار وجود به خداست (وحدت وجود). تعریف برخی متکلمان_که گرایش عرفانی دارند_از توحید ذاتی به تعاریف عرفا قرابت دارد.. .