امتیاز
5 / 5.0
خرید
95,000
25%
71,250

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

کتاب داستان سیستان با عنوان دوم ده روز با ره بر، پیرامون سفر ده روزه بسیار مهم رهبر معظم انقلاب به سیستان و بلوچستان در برهه ای از زمان بسیار حساس، نوشته ی رضا امیرخانی می باشد و توسط موسسه ی نشر قدیانی منتشر شده است.

معرفی کتاب داستان سیستان

دفتر نشر آثار رهبری به علت برگ‌هایی از تاریخ نانوشته و مغفول می‌مانند، تصمیم گرفته بود برای این که از سفر به سیستان و بلوچستان مقام عظمای ولایت چیزهایی را برای آینده حفظ کند، از رضا امیرخانی دعوت می کند تا در این سفر عضوی از هیئت همراه رهبری باشد. رضا امیرخانی درباره ی دعوت به ای همراهی می گوید: «در این گونه سفرهای رسمی حواشی جذاب تر از متن است و به خلاف نصیحت مرسوم به طلاب ناشی که علیکم بالمتون لا بالحواشی. باید بپردازیم به حواشی. به نظر می رسید که کسی هم چیز بیشتری نمی خواهد وگرنه قطعاً سراغ آدم پرتی مثل بنده نمی آمدند، صاف می رفتند و یک گزارش نویس رسمی می آوردند؛ از همان هایی که برای واحد مرکزی خبر، مطلب می نویسند. من از گرفتاری خودم گفتم و در مورد طول سفر پرسیدم؛ جواب دادند که آقا با توجه به شرایط منطقه و حضور آمریکا در خلیج فارس تصمیم گرفته است... (خوش حال شدم سفر کوتاه است و زود برمی گردیم، اما ادامه داد) تصمیم گرفته است؛ سفر را طولانی تر از زمان سایر سفرها برگزار کند.

مکان، نزدیک دریای عمان است و زمان هم، نزدیک حمله آمریکا به عراق... دیگر چیزی نمی شنیدم. فقط مثل بز اخفش سرم را تکان می دادم. شرایطی که همه سران منطقه یا تا کمر مقابل آمریکا تا شده‌اند و یا توی دهلیز‌های پیچاپپیچ شان قایم شده‌اند، رهبر تصمیم گرفته است سفرش را طولانی کند. یاد حرف پیرمرد صاحب ویلا نزیدیک مرز لبنان و اسرائیل افتادم: مومن در هیچ چهارچوبی نمی گنجد این هم از رهبرشان.»
و این شد که کتاب داستان سیستان پیرامون سفر مقام عظمای ولایت، در اسفند ۱۳۸۱ به استان سیستان و بلوچستان داشتند، توسط رضا امیرخانی به نگارش درآمد.

خلاصه کتاب داستان سیستان

از خصوصیات اصلی کتاب داستان سیستان، همان طور که در بالا عنوان شد، ذکر جزئیات سفر بود، کاری که از خبرگزاری های رسمی که این سفر ده روزه ی حساس را رصد و پشتیبانی می کردند، ساخته نبود. جزئیاتی چون وقایع و اتفاقات حواشی دیدارها و ... جزئیاتی چون: پلو مرغ های سفر، از شور و شوق مردم ، از دقت های تیم محافظت ، از آدم هایی که سعی می کردند به هر دیداری برسند و خودشان را توی هر دسته و گروهی که دیدار دارند جا بکنند، از منش و سلوک شخصی رهبری و کنش و واکنش های بین ایشان و مردم در موقعیت های متعدد و حتی از چانه زدن فرزندان رهبر معظم انقلاب در هنگام خرید!
یکی دیگر از ویژگی های قابل توجه کتاب ده روز با ره بر، توجه مناسب به موضوع قومیت گرایی و پرداختن به موضوع شیعه و سنی است. همان طور که در بخشی از این کتاب آمده است: «شاید یکی از بهترین صحبت های ره بر که درهیچ رسانه ای منتشر نشد، صحبت در همین جلسه بود. آقا اول صحبت تأکید می کند که «خداوند دل های ما را به هم نزدیک کرده است، الله الّف بین قلوبنا...از همان ابتدای انقلاب، ما نخواستیم فقط پرچمِ شیعه را بلند کنیم، ما پرچم اسلام را بلند کردیم تا همه دورِ هم جمع شوند. امروز کتاب های ضدِ شیعه، تحریفِ تاریخِ شیعه، زیاد چاپ می شود، نه مثلِ قدیم ها و آن چاپ های بدِ پاکستانی. در شکل های نو و جذاب. ما هم می توانیم جواب شان را بدهیم. توانش را هم داریم. اما این کار را صلاح نمی‌ دانیم، این کار را نمی کنیم. در جوانی که در مسجد بینِ مغرب و عشا منبر می رفتم، کارم این بود که معارفِ عمیقِ اسلامی را منتقل کنم. از همان زمان تأکید داشتم بر وحدت. البته خیلی ها مرا متهم می کردند به سنی گری، اما من می گفتم که فرصتِ جواب دادن به این ها را ندارم.»

برشی از متن کتاب

امروز صبح ره بر در مصلی با خانواده های شهدا دیدار داشت. این بار سر ساعت رفتیم. یکی از محافظان، تیم ما را در اختیار گرفته است. برای همین ورود و خروج ما راحت تر شده است. با او کم کم سعی می کنم خودمانی شوم. شب ها هم در هتل ما می خوابد. یک کلت نافرم دارد که زیر کتش لق می خورد. صبح سر صبحانه کلی با هم گفتیم و خندیدیم. معلوم شد که بچه قره چک است و من هم آن قدر در کوره پزخانه های باقرآباد برای "من او" ول گشته بودم که بتوانم نیم ساعتی گپ بزنم. آقا علی محمد دوازده سال است که حافظ ره بر است، اما خانه اش ته یک کوچه است، به طول ۱۳ متر و عرض یک متر! یک خانه ۶۰ متری اجاره ای در قرچک و حالا برای محرم از جعفریان شعر می خواست.

توی همان خانه ۶۰ متری هیئت می اندازد و کلی عزادار را پذیرایی می کند. می گفت هر وقت در خانه مان هیئت می اندازیم، خانه از زور گرما و فشار جمعیت شبیه می شود به حمام های عمومی! نماینده های مجلس هر کدام یک محافظ دارند. محافظ یکی از نماینده ها که من و محمد حسین می شناختیمش، همین چند ماه پیش اتومبیلی خریده بوده که از قیمت خانه ی اجاره ای علی محمد گران تر بود. چگونه دنیایی است این؟
خوشحال و خندان از آشنایی با علی محمد، رفتیم تا کنار گیت ایکس-ری. ناگهان انگار کانالش را عوض کرد، رفت رو شبکه دو عبوسا قمطریرا شد و انگار نه انگار که با ما رفیق است. مثل دیروز ما را گشت و ضبطمان را در دستگاه گذاشت و... (یک جورهایی بدم هم نیامد، اولین ایرانی بود که میان کار و تفریح تفکیکی داشت.) 
ره بر هنوز نیومده بود وجوانان پرشور شیعه دم گرفته بودند و آهنگین و حماسی می خواندند: 
الحمد/ لله /الذی /جعلنا من المتمسکین /به ولایت امیرالمومنین و بعد با همان لحن اما به فارسی: 
سید علی /خامنه ای /میوه ی دلم /سید علی /خامنه ای /حل مشکلم /گل فاطمه بیا گل فاطمه 
آن قدر مرتب این را می خواندند که آدم خیال می کرد، مدت ها با هم تمرین کردند. آقا که از پشت جایگاه و از خانه ی امام جمعه وارد مصلی شد، ما از ردیف اول که نشسته بودیم، می دیدیمش اما جوان ها هنوز شورمندانه، مشغول خواندن بودند که گل فاطمه بیا گل فاطمه. برای ما عجیب ترین نکته حضور خانواده های شهدای اهل سنت بود. کلی عکس شهید با لباس های بلوچی. چیزی که اصلاً باور کردنی نبود...

خرید اینترنتی کتاب داستان سیستان

نسخه چاپی کتاب داستان سیستان را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید.

خرید اینترنتی کتاب داستان سیستان

مشخصات کتاب داستان سیستان در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: موسسه ی نشر قدیانی
نویسنده: رضا امیرخانی
تعداد صفحه: 302
موضوع:  زندگی نامه و خاطرات، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی 
قالب: چاپی 

 

صفحات کتاب :
302
کنگره :
‏‫‬‭‭DSR1694‬‏‫‬‭‭/‮ال‍ف‌‬8د2 1396‬
دیویی :
955/0844042
کتابشناسی ملی :
5374793
شابک :
978-964-417-706-4
سال نشر :
1396

کتاب های مشابه داستان سیستان