کتاب سر به زیر و سخت، نوشته سوسن رادمان، روایتی است از شهید محسن حیاتپور، معاون گردان تخریب لشکر 27 محمدرسولالله که در انتتشارات 27 بعثت منتشر و روانه بازار کتاب شده است.
کتاب براساس خط زمانی ، از کودکی شهید در قم ، فرهنگ و جو خانوادهها در این شهر ، خاطرات کودکی و جرقه علاقهی او به فوتبال آغاز میشود. بخش دوم و سوم به نوجوانی ومسیر جدید زندگی محسن ، یعنی دوران ورزش حرفهای در فوتبال و هندبال میپردازد و در نهایت با حوادث انقلاب و فعالیتهای بچههای قم در این ایام گره میخورد. شهید حیات پور که جزو هسته اولیه نیروهای حاج احمد متوسلیان بوده ؛ پس از تحرکات تجزیهطلبانه در کردستان خود را در شهریور ۵۹ به مریوان میرساند و در فصلهای بعدی زندگی خود ، پابهپای حاج احمد از مریوان و دزلی در کردستان تا دوکوهه در جنوب برای تشکیل تیپ ۲۷، عملیاتهای فتح المبین و الیبیتالمقدس و حتی تا لبنان و سوریه برای جنگ با اسراییل میرود و در نهایت ۲۲ فروردین ماه ۶۲ در جریان عملیات گشتی_ شناسایی در والفجر یک به شهادت میرسد.
بالاخره بعدازظهر روز بیست و دوم فروردین داشت فرا میرسید. آن روز برای خیلی از نیروهای ایرانی، مثل روزهای دیگر بود. زمان عملیات بود و صدای سوت خمپارهها و شلیک توپهای تانک، در دودوغبار انفجارهای پیاپی و صدای صفیر گلولهها ادغام میشد.
حتی برای عراقیها هم یک روز جنگی معمولی بود، مثل همه روزهای دیگر، سربازها به سرعت و بازحمت جعبههای سنگین حاوی خمپاره را کنار قبضهها میگذاشتند تا شلیک شود؛ گلولههایی که هر کدام سهم خاصی برای خود داشتند. بعضی خمپارهها سهمشان فقط فرورفتن در خاکهای منطقه و بلندکردن ذرات شن به اطراف بود، اما بعضی خمپارهها مأموریتهای مهمتری داشتند.