کتاب «مغزت را به فنا نده» نوشته فیث جی هاربر است که با ترجمه علیاکبر ملکی در انتشارات آلاچیق کتاب به چاپ رسیده است.
اگر چه مغز ما تمام تلاش خود را میکند که به ما کمک کند، ولی بعضی مواقع همین مغز میتواند یک عوضی به تمام معنا شود. بعضی مواقع اینطور به نظر میآید که مغز ما کمر به نابودی ما بسته است، مانند وقتهایی که وسط خرید ما را تنها میگذارد، با همدم ما سر جنگ پیدا میکند، ما را معتاد به چیزی میکند یا در بدترین زمان ممکن به کلی از کار میافتد.
تا الان بارها به مغزمان گوشزد کردهایم که از این کارها دست بکشد، ولی مغز ما کار خودش را میکند. دقیقاً همین جاست که این کتاب وارد میشود. دکتر فیث با شوخی و صبر و مقدار زیادی بدزبانی به شما نشان میدهد که از لحاظ علمی در سر شما چه میگذرد. او به شما کمک میکند تا ذهنتان را به گونهای تربیت کنید تا در مقابل موضوعات بیاهمیت زندگی، واکنش مناسبی نشان دهید. اگر با آسیبهای روحی قدیمی دستوپنجه نرم میکنید یا میخواهید واکنشهای سنجیدهتری در مقابل مشکلات روزمره نشان دهید، کتاب «مغزت را به فنا نده» به شما کمک میکند تا در جهت رفع این مشکلات قدم برداشته و زندگی بهتری داشته باشید.
آسیب روانی رویدادی است که خارج از تصور پیش فرض ما از دنیا و چگونگی سازوکار آن، اتفاق میافتد. واکنش تروماتیک زمانی صورت میگیرد که توانایی ما برای مقابله با آنچه پیش آمده، به فنا میرود و این به بخشهای دیگر زندگی مان هم آسیب میرساند. چیزهای زیادی هستند که حکم آسیب روانی را دارند. راستش را بخواهید، نمونههای بسیاری هستند که برای خیلی از افراد آسیب روانی شدید به حساب میآیند و با این حال در کتابهای روانشناسی تشخیصی ما اصلاً اسمی از آنها نیامده است. این از آن چیزهایی است که به شدت سوزش دارد؛ مخصوصاً به این خاطر که باعث میشود ملت خجالت بکشند از اینکه آسیب روانیشان آنقدر اهمیت نداشته که به آن توجه شود. به همین دلیل است که باید بهش لعنت فرستاد؛ چون اگر اصطلاحات و تعریفهای شیک و پیک را کنار بگذاریم، در واقع آسیب روانی از آن وضعیتهایی است که میگویی «این دیگر چه چیز کوفتی بود؟».