کتاب «مکتب تفکیک: تاریخ و نقد» به قلم محمدحسن وکیلی توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی راهی بازار کتاب شده است.
مکتب تفکیک از جریاناتی است که منکر اعتبار عقل فلسفی و شهود عرفانی بوده و بر پیراستهسازی معارف وحیانی از دستآوردهای بشری تأکید مینماید و معتقد است باید میان آموزههای وحیانی (کتاب و سنت) و مکتبهای بشری، «تفکیک» نموده، تلاش کرد یافتههای بشری در کشف حقایق با آموزههای وحیانی آمیخته نشود؛ ازاینرو در دوره اخیر استاد محمدرضا حکیمی این جریان را با نام «مکتب تفکیک» معرفی نموده و این اسم بر سر زبانها افتاد. «مکتب تفکیک» اگرچه دراای پشتوانه قوی علمی نبود، ولی از جریانهای تأثیرگذار در جامعه ماست که در مبارزه با فلسفه و عرفان، گوی سبقت از دیگر مخالفان برده است، جمعی از محققان را به خود مشغول نموده و مقالات، مصاحبهها و کتابهای متعددی درباره آن نگاشته شده است.
کتاب«مکتب تفکیک: تاریخ و نقد» با ارائه گزارشی صادقانه از تاریخ پیدایش این جریان، به شرح مهمترین عقائد تفکیک در حوزه روششناسی و جهانبینی و اعتراضات آن بر فلسفه اسلامی پرداخته و نقاط ضعف آن را به نقد کشیده است.
کتاب حاضر دارای شش فصل می باشد که عبارتند از:
فصل اول: تاریخچه مکتب تفکیک؛ در این فصل از پیشینه فلسفهستیزی در خراسان، تاریخ مؤسس این مکتب و پیروان وی و عوامل شکلگیری و رواج آن بحث شده است؛
فصل دوم و سوم: روششناسی مکتب تفکیک؛در این دو فصل، رویکردهای گوناگون این مکتب در ارزش نقل، عقل و شهود بررسی و نقد شده است. در فصل سوم به اعتراضهای عقلی تفکیک بر روششناسی فلسفی نیز پاسخ داده شده است؛
فصل چهارم: گزارش و نقد آرای تفکیکیان در خداشناسی و جهانشناسی و انسانشناسی و معادشناسی میباشد؛
فصل پنجم: بررسی نقدهای تفکیکیان بر فلسفه و عرفان؛ در این فصل در دو بخش، نقدهای روایی و تاریخی مکتب بر روش فلسفی و عرفانی ـ به ویژه آنها که در میان معاصران و در فضای غیرتخصصی طرح میشود ـ بیان و نقد و بررسی شده است؛
فصل ششم: نتایج و آثار مکتب تفکیک؛ در این فصل، آثار اجتماعی مثبت و منفی جریان تفکیک به صورت گذرا بیان شده است.
مکتب تفکیک به تصریح پیروانش، پیشینهای بیش از یک قرن ندارد و تأسیس آن را به مرحوم آیتالله میرزامهدی اصفهانی نسبت میدهند. کسی که با قدم نهادن در وادی سیر و سلوک و گذراندن مراحلی از آن، به یکباره متحول شد و از هرآنچه حکمت و عرفانخوانند، بیزاری جست و در طول 25 سال حضور در مشهد، با روششناسی خاص خود، یک رشته عقاید مخصوص را بیان میکند که بعدها توسط پیروان، به مکتب تفکیک مشهور میشود. برخی از تفکیکیان در تأسیس این مکتب از کسانی چون سیدموسی زرآبادی نیز یاد کردهاند، اما این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا اگرچه او با فلسفه اسلامی بهویژه حکمت صدرایی مخالف بود و برخی از شاگردان میرزا، پیش از دیدار با میرزا، تحت تأثیر او بودند، ولی هیچ سندی، شباهت فکری وی با میرزامهدی اصفهانی را تأیید نمیکند و تأثیری مهم از او را بر جریانهای فکری شیعی گزارش نمیکند.