کتاب روزهای خوش زندگی خاطرات حجت الاسلام ماشاالله صدیقی به قلم خود از تابستان ۱۳۶۰ تا عملیات کربلای ۵ در زمستان سال ۱۳۶۵ است. این کتاب به همت سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس (انتشارات صریر) و با هدف حفط و جاودانه شدن خاطران ارزشمند دفاع مقدس تدوین و به چاپ رسیده است.
درباره کتاب روزهای خوش زندگی
حجت الاسلام ماشاالله صدیقی خاطرات خود از دوران دفاع مقدس را در کتاب روزهای خوش زندگی به رشته تحریر درآورده است. این رزمنده دفاع مقدس از تابستان سال ۱۳۶۰ در جبهه های جنگ حضور داشته و در کتاب خود خاطراتش از عملیات های مختلف تا سال ۱۳۶۵ را روایت کرده است.
حجت الاسلام ماشاالله صدیقی کتاب روزهای خوش زندگی را تنها برگی از رشادت های رزمندگان در دوران جنگ تحمیلی می داند. رزمندگانی که عزت و اقتدار فعلی کشور در گرو رشادت، شجاعت و جوانمردی آن ها بوده است.
جملاتی از کتاب روزهای خوش زندگی
من از اینکه توانسته بودم ثبت نام کنم سر از پا نمی شناختم. ظهر آن روز به کاشان برگشتم و روز شنبه با شور و شوق خاصی با پنج، شش دستگاه اتوبوس با جمعیتی حدود دو ست نفر، به سمت تهران حرکت کردیم. هوا خیلی گرم بود، نزدک ظهر به تهران رسیدیم. پادگان از پذیرش ما امتناع کرد و گفتند به علت استقبال زیاد برای آموزش و اعزام به جبهه، توانایی پذیرش این همه نیرو را ندارند و باید همگی برگردند و یا در فرصتی دیگر برای آموزش مراجعه کنند. بعضی از بچهها حاضر به بازگشت نبودند؛ پافشاری کردند و ماندند. ماشین ها هم ما را گذاشتند و رفتند. با چندتا ی از بچه ها، تصمیم گرفتیم به قم برگردیم. وقتی به بسیج قم مراجعه کردیم، گفتند: فردا به پادگان شهید منتظری قم بروید. روز بعد با اتوبوس به آنجا رفتیم اما آن ها هم ما را نپذرفتند. قرار شد شنبه هفته آینده دوباره به تهران بروم. باید از بچه ها جدا می شدم و این یک هفته را منتظر می ماندم. من که بسیار نگران بودم و از اینکه هر بار مشکل جدیدی پیش می آمد، ناراحت شده بودم، به کاشان برگشتم.«برای خواندن جملات بیشتری از کتاب روزهای خوش زندگی بخش نمونه کتاب را رایگان دانلود کنید.»
کنگره :
DSR1629/ص36آ3 1393
شابک :
978-600-5156-83-6