«روز اول مهر بود و در شیفت بعدازظهر به مدرسه رفته بودیم. جنگ رسماً از روز قبل شروع شده بود. ما بچه ها دقیقاً نمی توانستیم عمق فاجعه را درک کنیم. معلم مان رادیویی را در کلاس روشن کرده بود که آخرین اخبار جنگ را بشنود. رادیو اعلام کرد ۲۰۰ تانک عراقی به سمت اهواز در حرکتند.
مدیر مدرسه با وحشت آمد و گفت: «مدرسه تعطیل است، به خانه هایتان بروید.»
از مدرسه بیرون آمدیم و هر کس با عجله به سمت خانه اش راه افتاد. در راه می دیدیم که جوان ها مشغول ساختن کوکتل مولوتف هستند. از دوم مهر مدرسه ها تعطیل بود. ما خوشحال بودیم، اما بزرگ ترها می گفتند بی خود دل تان را خوش نکنید، عراقی ها به زودی شکست می خورند و مدرسه ها باز می شوند.
کنگره :
DSR1628/د86ق6 1393