کتاب «نقد غزالی: تحلیلی از خردورزی و دینداری امام محمد غزالی» تالیف دکتر سیدیحیی یثربی است که در انتشارات کانون اندیشه جوان منتشر شده است.
ابوحامد محمد غزالی یکی از بزرگترین متفکران، نهتنها در جهان اسلام، بلکه در تاریخ تفکر بشر است. او در سال 450 هجری در طوس خراسان به دنیا آمد و پس از طی مقدمات تحصیلی برای استفاده از درس امامالحرمین (جوینی) به نیشابور رفت. پس از مرگ جوینی که هنوز سنش به بیست سالگی نرسیده بود، شیوه اهل تقلید را رها کرد و در پی اجتهاد برخاست. پس از نیشابور عازم بغداد شد و در آنجا از طرف خواجه نظامالملک وزیر مقتدر سلجوقی به مقام استادی مدرسه نظامیه منصوب شد. پس از آنکه خواجه نظامالملک توسط اسماعیلیان به قتل رسید، غزالی جنگ فکری و عقیدتی را با قاتلان او آغاز کرد. وی در مدت اقامتش در بغداد بیش از پیش به شکاکیت گرایید و از آن پس به رد عقاید اهل فلسفه و استدلال پرداخت و پس از مدتی اقامت در شام و مکه و گوشهنشینی کتاب معروف خود به نام احیاءعلومالدین را نوشت. او پس از 55 سال عمر پرفراز و نشیب در سال 505 هجری در زادگاه خویش چشم از جهان فرو بست.
غزالی از فقیهان بیپروا و جستجوگری است که افکار او نقطه عظفی در تاریخ فلسفه اسلامی به شمار میرود. آرای برآمده از ذهن جوال و پرسشگر او نهتنها بر روزگار خویش تأثیر گذاشت، بلکه اعصار پس از خود را تا زمان ظهور صدرای شیرازی متأثر کرد و بر آن سایهافکن بود. غزالی با اعتقاد به ضرورت محدودسازی عقل فلسفی، حیات عقلانی مسلمانان را در چهار قرن اول هجری که به همت بزرگانی چون فارابی و ابنسینا به بلوغ و پختگی رسیده بود، دچار شک، تردید و سکون نمود و به تعبیر برخی از مخالفان، با هدف حذف اساس دین از گزند شبههها و تردیدها، کمر فلسفه و تعقل را در جهان اسلام شکست.
اهمیت غزالی و حضور پررنگ نظرات او در عرصه معارف و فلسفه، فرهیختگان را وامیدارد تا موشکافانه و با دیدهی نقادی، آثار او را بررسی کرده و به سنجش افکار و شخصیت او بپردازند، چرا که بالندگی و پویایی هر تمدن در گرو نقد درونی و رفع آسیبها و کاستیها است. کتاب «نقد غزالی: تحلیلی از خردورزی و دینداری امام محمد غزالی» میکوشد تا با استناد به اظهارات صریح و آثار و تألیفات وی، حوزههای خردورزی، دینداری، اخلاق، عرفان و فلسفه او به معیار سنجیده شود و مورد بازخوانی قرار گیرد. کتاب «نقد غزالی: تحلیلی از خردورزی و دینداری امام محمد غزالی»، چهار بخش است که در مقدمه آن جزئیاتی از زندگی غزالی، اوضاع سیاسی زمان غزالی، موضعگیری غزالی، دیدگاههای غزالی مطرح میشود و سپس نقاط ضعف و آثار منفی آرا و رفتار غزالی در دو حوزه دینداری و خردورزی مورد بررسی قرار گرفته که هر یک بخشی را به خود اختصاص دادهاند و در دو بخش انتهایی نقش غزالی در حوزه فلسفه و کار غزالی در حوزه اخلاق مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است.
پیدایش شک و نگرش انتقادی عوامل گوناگونی دارد، از هوش و استعداد گرفته تا شرایط محیط، تحصیل و زندگی. غزالی درباره منشأ شک خود دو چیز را مطرح میکند:
یکی مشاهده عقاید مختلف و در عین حال تقلیدی و بیدلیل پیروان ادیان و مذاهب مختلف و دیگری حدیثی از پیامبر اسلام (ص).
اما دکارت درباره مبنای شک خود چنین میگوید: «با اینکه روزگارم خوب بود و استادان خوبی داشتم، اما قانع نمیشدم، به نظرم رسید که دیگران هم مانند من هستند، یعنی معلوماتشان قانعکننده نیست. بدینسان به این عقیده رسیدم که هیچ علمی چنانکه به آدم امیدواری میدهند، استوار و یقینی نیست.
اگر در منشأ شک دقت کنیم، میبینیم که غزالی منشأ شک خود را نه اقدامی آگاهانه، بلکه یک اتفاق و برخورد و تعلیمی دینی میداند، اما دکارت قانع نشدن خود را اساس قرار داده و این حالت را به دیگران هم تعمیم میدهد.