کتاب «نظام معرفتشناسی فارابی» به قلم مهدی عباسزاده و به همت انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
کوششهای شایسته و درخوری از سوی محققان در شناساندن شالودههای فلسفه اسلامی در بیرون از چارچوب مطالعاتی مستشرقان صورت پذیرفته است. این تحقیقات نقش مهمی در معرفی و تبیین سرشت و اهمیت فلسفه اسلامی داشتهاند، لیکن متأسفانه کمترین پژوهش در حوزه معرفتشناسی اسلامی صورت گرفته است. در حالیکه در دانشگاههای ایران آثار و مطالعات معرفتشناسی فلسفه غرب مورد توجه بسیار بوده و ترجمههای زیادی از نوشتههایشان در اختیار محققان و دانشجویان قرار گرفته، اما کمترین تحقیقات در معرفتشناسی اسلامی انجام شده است. برخی از آثار در این باب تنها ترجمهای از فیلسوفان مهم اسلامی است و برخی دیگر صرفاً گزارشی از دیدگاهها و آراء آنان است. هنوز اثری در معرفتشناسی اسلامی که همطراز با نوشتههای موجود در حوزه معرفتشناسی فلسفه غرب باشد یا تدوین نشده و یا بسیار اندک است.
معرفتشناسی فلسفه اسلامی بخش مغفول در مطالعات متفکران اسلامی است. هیمنه تحقیقات هستیشناسانه بر دو قلمرو معرفتشناسی و عقلشناسی سایه افکنده است و بیشترین اقبال نسبت به مباحث هستیشناسی رخ داده است. فیلسوفان اسلامی از فارابی تا علامه طباطبایی به نحوی بنیادین به معرفتشناسی توجه نشان داده و فارابی با تدوین اثری در باره معانی عقل، بنیادی مهم در التفات به عقلشناسی را فراهم آورد. همین امر در اعتباریات علامه طباطبایی از منظری متفاوت و با رویکرد معرفتشناسی اجتماعی (فلسفه اجتماعی) ظهور مییابد. متأسفانه توجه اندکی به اهمیت اساسی بحثهای معرفتشناسی شکل گرفته است.
در میان فلاسفه جهان اسلام، فارابی (متوفای 339) جایگاه مهمی در کل جریان فلسفه اسلامی دارد. اهمیت فارابی تا بدان جاست که برخی از سر تأمل، گاه او را «مؤسس فلسفه اسلامی» و عمدتاً «معلم ثانی» لقب دادهاند. یکی از جنبههای مهم اندیشه فارابی، مباحث معرفتشناسی فلسفه او میباشد. کتاب «نظام معرفتشناسی فارابی»، نهتنها بر مباحث معرفتشناختی فلسفه فارابی عنایت نموده است، بلکه بر وجود نظام معرفتشناسی او نیز تأکید دارد. کتاب «نظام معرفتشناسی فارابی»، با توجه به آثار فارابی و همچنین نظرهای شارحان و مفسران فارابی، تصویری نظاممند از اندیشه فارابی ارائه شده که در نوع خود بدیع است.
فارابی در آثار مختلفش، مجموعه آرای معرفتشناختی خود را بهویژه بر مبنای عامل «عقل»- و با التفات به برخی آموزههای مرتبط اسلامی- پایهریزی میکند؛ هرچند رگههایی از رویکرد شهودی نیز در رساله فصوصالحکم که به وی منسوب است، دیده میشوند. وی از این رهگذر میکوشد یافتههای فلاسفه پیشین بهویژه ارسطو و شارحانش را تکمیل کند؛ تبیینی فلسفی از برخی حقایق اسلامی ارائه دهد و مجموعاً یک نظام معرفتشناختی منسجم و دقیق را پایهریزی کند. فارابی در بسیاری از مباحث معرفتشناختی خویش، نقش مؤسس داشته و از این جهت، بر فلاسفه اسلامی بعدی بهویژه ابنسینا و برخی از فلاسفه قرون وسطای مسیحی تأثیر چشمگیر گذاشته و راهگشای آنان در بسط این مباحث بوده است.