کتاب بمبی در کابین pdf

حماسه خلبان شهید سرلشکر عباس دوران

امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
50,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بمبی در کابین

کتاب بمبی در کابین نوشته سیدحکمت قاضی میرسعید روایت گر حماسهٔ خلبان شهید سرلشکر عباس دوران توسط انتشارات صریر منتشر شده است.

درباره شهید عباس دوران

سرلشکر خلبان شهید عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز در یک خانوادهٔ مذهبی دیده به جهان گشود و پس از گذراندن دوران ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۳۴۸ به استخدام فرماندهی مرکز آموزش های هوایی در آمد. در سال ۱۳۴۹ به دانشکدهٔ خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دورهٔ خلبانی به آمریکا رفت. او ابتدا در پایگاه «لکلند» دورهٔ تکمیلی زبان انگلیسی را طی نمود و سپس در پایگاه «کلمبوس» در ایالت «می سی سی پی» موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی ۴۱ و تی۳۷ گردید. پس از دریافت نشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمای اف ۴ ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه گردید.

با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخته به دفاع از کیان جمهوری اسلامی پرداخت و با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در طول عمر کوتاه اما پربارش، یکی از قهرمانان دفاع مقدس شناخته شد.

خلبان شهید عباس دوران همواره در عملیات جنگی پیش قراول بود و برای دفاع از میهن اسلامی و حفظ و حراست آن لحظه ای آرام و قرار نداشت. او سرانجام در سحرگاه روز ۳۰ تیرماه سال ۱۳۶۱ که لیدری دستهٔ پرواز را بر عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکهٔ دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر مورد ادعای صدام به همراه پنج نفر از زبده ترین خلبانان نیروی هوایی به پالایشگاه «الدوره» یورش بردند و چندین تن بمب هواپیماهای خود را بر قلب حاکمان جنگ افروز عراق ریختند. هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگر چه اجازهٔ ترک هواپیما را به همرزم خلبانش در کابین عقب داد، اما خود به رغم اینکه می توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه وار هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد.

پس از سال ها انتظار در تیرماه سال ۱۳۸۱ بقایای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل شد و در پنجم مرداد سال ۱۳۸۱ در مراسمی رسمی در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد. پیکر مطهر آن شهید تیزپرواز برای خاک سپاری به زادگاهش شیراز منتقل شد.

گزیده کتاب بمبی در کابین

همان طور که حدس می زد، همسرش تا دم صبح بیدار بود و خوابش نمی برد. برای همین قبل از صدای زنگ ساعت، همسرش از جا برخاسته و با چادر سفید گلدارش در حال ادای نماز بود. نمازش از روزهای قبل طولانی تر شده بود. او یقین داشت که برای موفقیتش دعا می کند. برای آخرین بار به تنها فرزند خردسالش که در اتاق خواب و در کنار نور متمایل به سبز چراغ خواب، چهرهٔ زیباتری یافته و با آرامش خیال در خواب راحت آرمیده بود، نگاه کرد.

 تبسم شیرینی بر لبانش نقش بست، رضا فرزند خردسالش نیز در خواب لبخندی زد که دقایقی بعد این لبخند به گریهٔ کوتاهی مبدل شد. می خواست فرزندش را در آغوش بگیرد اما از این کار منصرف شد. لحظه ای می رفت یأس بر وی غالب آید اما به یک باره از تمام دلبستگی ها و علایق مادی زندگی چشم فرو بست.

کنگره :
‭DSR1626/د86‬‭ق2 1388‬
دیویی :
‭955/0843092‬
کتابشناسی ملی :
‎1‎9‎2‎7‎6‎6‎0
شابک :
‬‏‫‭‏978-600-5156-38-6
سال نشر :
1388
صفحات کتاب :
235

کتاب های مشابه بمبی در کابین