کتاب حقوق زوجه در طلاق و نکاح نوشته شاه مراد مرادی می باشد و انتشارات قانون یار آن را منتشر کرده است.در این کتاب سعی شده است که شرایط نکاح را در دین اسلام، طلاق و در نهایت قاعده ی عسر و حرج مورد بررسی قرار گیرد.
در دین اسلام برای ازدواج برخلاف طلاق سخت گیری خاصی وجود ندارد. از جمله شرایط ازدواج و نکاح وجود دو جنس مذکر و مونث است و ازدواج دو همجنس در دین اسلام حرام است.یکی دیگر از شرایط وجود اراده است که طرفین عقد نکاح باید با اراده و خواست خود مایل به انعقاد عقد نکاح باشند و نبودن اراده باعث می شود که عقد به طور صحیح واقع نشود.
همزمان با دگرگونی زندگی انسان ها، اجتماعات و نهادها برخواسته از ساختارهای اجتماعی نیز طی زمان متحول ردیده و سبب شده که انسان در فرایند زندگی اجتماعی اش درگیر معضلات نوینی گیرد. همچنین میزان تطابق افراد با اجتماع به فراخور اعتقادات، رسوم، سنت ها، بایدها، نبایدها و ... متفاوت بوده است.
تنوع طبع انسان ها طبیعتاً رفتارها و کردارهای گوناگون را منصه ظهور گذارده که سبب ناهمگونی رفتارهای انسانی می گردد. از این رو برخی از افراد جامعه از هنجارهای عمومی پیروی نکرده دارای رفتارهای مخالف با شئون اخلاقی و سبب عدم تحکیم مبانی ارتباطی بین فرد و اعضاء خانواده خود می گردد. ازدواج و تشکیل خانواده از بنیان های خویشاوندی درهر جامعه به شمار می رود. در اسلام پیمان زناشویی و تشکیل خانواده دارای اهمیت خاصی است و مسلمانان به وسایل گوناگون به این امر تشویق شده اند در مقابل طلاق به عنوان ...
در اسلام کلیه ی حقوقی که ناشی از جنبه ی انسانیت انسان می باشد بین زن و مرد مشترک و یکسان است لیکن با توجه به ویژگی ها و ماهیت خلقی زن باید حقوق ویژه ای برای آنان قائل شد. نادیده گرفتن اختلاف های حقیقی بین زن و مرد و عدم توجه به استعدادها و توانایی های خاص هر کدام سبب شده است که در تنظیم حقوق و وظایف آن دو خسارت های جبران ناپذیری را برای دنیای معاصر به بار آورد. خصوصاً جهان غرب به جای اینکه به تساوی حقوق زن و مرد بیندیشد به تشابه حقوق این دو قشر توجه نموده.
در هند زنان کنیز و خدمتکار مردانند و در سرودهای چینیان آمده است که هیچ چیز پست تر و ارزان تر از زن نیست و یکی از مورخان یونانی می نویسد: (باید نام زن هم مانند خود او در خانه محبوس بماند)
در نزد برخی از یهودیان، پدر حق داشت دختر نابالغ خود را بفروشد و تا مدت ها بین کشیشان مسیحی این بحث مطرح بود که آیا زن می تواند خدا را عبادت کند یا نه؟ و بسیاری او را مظهر شیطان و فحشا می دانستند. وضع در ایران باستان و اعراب نیمه وحشی قبل از اسلام هم بهتر از این نبوده است.
به هر حال پس از سپری شدن این دوران سیاه و شروع رنسانس و انقلاب فرانسه و بلوغ سرمایه داری و لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، هر چند که زن از بند خانواده و مرد و فرهنگی اشرافی و خانی فئودالیسم و بردگی رها شد، اما دوران فریبنده ای آغاز گردید که تنها به صورت لعابی ظاهری روکش استقلال و آزادگی بر روی زنان کشیده شد و چهره ی زشت بردگی زن را با لباس و نقاب به اصطلاح تمدن آرایش کرد.
اما اسلام بیش از 1400 سال قبل بر تمامی این اندیشه ها و فرهنگ ها خط بطلان کشیده بود و تمامی این عقاید جاهلی مخصوصاً نظریات آکادمیک مسیحیت را باطل اعلام نموده و نه تنها خلقت زن و مرد را از یک نفس واحده دانسته و مقام زن و مرد را یکسان معرفی نمود بلکه مقام زن را به گونه ای شناساند که تا آن زمان در هیچ فرهنگ و آیین به آن شکل طرح نشده بود.