کتاب قصههای این وری، اثر علی مهر؛ شامل 13 داستان کوتاه طنز میباشد. عناوین برخی از این داستانها شامل «طوطی و بازرگان»، «بازخوانی پرونده بزبز قندی»، «خواهر ناتنی ماه پیشانی»، «قصه حسن کچل که دنبال کار میگشت»، «رستم و پسرهایش» و ... است.
داستانها به نوعی روایتی از شخصیتهای قدیمی و افسانهای قصههای ایرانی و خارجی هستند که در دنیای امروز آمدهاند و با مسائلی که در دنیای امروز برایشان پیش میآید داستان شکل میگیرد. نوع روایت کتاب قصههای این وری نیز روایتی امروزی است و نثر داستانها نیز نثری ساده و بدون پیچیدگیهای آثار منظوم کهن است.
کدو قلقله زن
یکی بود، یکی نبود. یک روز پیرزن قصه ما نشسته بود و چون قلیان کشیدن بدآموزی دارد، فقط چایی میخورد و برنامههای سیما را نگاه میکرد. گوینده اخبار داشت خبر افتتاح و بهرهبرداری از طرحهای مختلف را به سمع و نظر پیرزن میرساند. هی رساند و رساند تا بالاخره پیرزن حوصلهاش سر رفت و گفت: «وا ا ا ی! حوصلهام سر رفت. یک چیز تازه بگو. این خبرها را که از بچگی تا حالا چند بار به سمع و نظرم رساندهای.» گوینده لب ورچید و کمی فکر کرد بعد گفت: «آها! یک خبر تازه و دست اول. این خبر درباره آزادراه این شهر تا آن شهر است.» (هرگونه ارتباطی بین آزادراه قصه مان با بعضی آزادراهها را قویاً تکذیب میکنم.) پیرزن باز غر زد: «این را هم صد بار کلنگش را زدید، صد بار افتتاحش کردید، دویست بار هم خبر بهرهبرداریاش را خواندید!» گوینده جواب داد: «این بار با دفعههای قبل فرق دارد. این بار راستی راستی به بهرهبرداری رسید.» پیرزن چپ چپ به گوینده داخل جعبهجادو نگاه کرد. گوینده گفت: «باور نمیکنی؟ این هم فیلمش.» و کنار رفت تا فیلم را نشان دهند. فیلم قسمتی از آزادراه را نشان داد که خیلی بزرگ و بدون چاله چوله بود.
بعد دوباره گوینده آمد و ادامه داد: «این آزاد راه به طول پنجاه کیلومتر و به عرض صد متر بدون قطع کردن درختان و آسیب رساندن به محیط زیست از وسط جنگل عبور کرده. این آزادراه به دلیل صاف و بدون چاله چوله بودن و نداشتن موانع طبیعی و غیر طبیعی در نوع خود بینظیر است.» پیرزن از تعجب زل زد به جعبهجادو. گوینده که دید توانسته پیرزن را جذب حرفهایش کند، دستهایش را به هم مالید و اضافه کرد:.. .