موضوع مهدویت از بحثهای ریشهدار اسلام بهویژه مذهب اثنیعشری است. این موضوع که نشاندهنده عظمت اسلام و جاودانگی احکام آن است، نهتنها در اسلام که در همه ادیان مطرح شده است؛ مسئله نجات و منجی از باورهای اساسی ادیان در طرح آرمانهای دینی بوده است. البته در ادیان غیرالهی و فِرق و مکاتب غیردینی نیز این مقوله تحت عنوان موعود، با معرفی منجی و نشاندادن ابعاد جامعه آرمانی موعود رخ نموده است. در کتب مقدّس و مذهبی ادیان و نیز آثار قبل و بعد از اسلام بهوضوح بر اصالت منجی موعود شهادت دادهاند و اگر در طول تاریخ شبهاتی پیرامون آن مطرح شده، نشاندهنده رسوخ این مسئله در بین جوامع مختلف است. تمامی ادیان و مکاتب ابعاد و شاخصههای این مسئله را ترسیم نمودهاند؛ ولی در بیان و توضیح ابعاد مختلف موعود، بحث کامل صورت نگرفته است و هر یک از زاویه خاصّی به آن نگریستهاند؛ قدر مشترک تمام دیدگاهها، شهادت به ظهور نیکمردی است که جامعه پوسیده را به حیات طیبه میخواند و ابر ظلم و جهالت را کنار میزند تا خورشید علم، معرفت، عدل، احسان و در یک کلمه تمامی حقیقت آشکار شود و مردم در پرتو نور فروزان آن به تعادل و رشد و لقای پروردگار نائل آیند و زمین و زمان به تعادل و قوام دست یابد.
به یقین شک در دین، ناپسند و نشانه سیاهی قلب است؛ زیرا هدف این است که انسان به یقین برسد. ایمان باید همراه با یقین باشد، ولی شک و شبهه در جایی که دالان و معبر خوبی برای رسیدن به ایمان و یقین باشد، پسندیده است. ایمان چیزی است که انسان باید به آن دست یابد، اما این ایمان از همان ابتدا در انسان وجود ندارد؛ زیرا تا شک نکند، به یقین نمیرسد. قرآن میخواهد در اعتقادات وراثتی انسان شک ایجاد کند تا او را به یقین برساند. شهید مطهری مینویسد: اگر این تشکیکات وارد جامعه نشود، خطر است. اگر وارد نشود، کمکم مردم آن حالت دینیشان رو به تحجّر و نه تحجّر، که رو به عفونت میرود. درست مثل آب کاملاً صافی که آن را در حوض قرار میدهیم و اگر مدتی بماند، میگندد. اگر در مردم یک حالت آرامشی باشد و بر معتقدات دینی و مذهبی تازیانه شک نخورد، در آن صورت، عوام پیشتاز آن معتقدات میشوند. وقتی عوام پیشتاز بشوند، دائم از خودشان چیزی میسازند.