کتاب «کرامات حضرت مهدی (عج)» نمایی از عنایات و توجهات امام زمان (عج) به عاشقان و متوسلان به ایشان است. محقق، با انگیزه توجه شیعیان و علاقهمندان به امام زمان (عج) و معرفی او به عنوان پناه بیپناهان و شفادهنده مریضان ، چهل مورد از عنایات امام به مددجویان از محضرش را در این کتاب گردآوری کرده است.
پیرمردی میگوید: بیماری من از یک سرماخوردگی ساده آغاز شد؛ کمتر از 25 روز، به اندازهای حالم رو به وخامت گذاشت که در بیمارستان شهید سیدمصطفی خمینی بستری شدم. نمیتوانستم خوراکی بخورم و پزشکان مرا به وسیله سرم و دارو، زنده نگه داشته بودند. روزی یکی از بستگان به عیادتم آمد. هنگامی که رفت، در برابر دیدگان من سید بزرگواری وارد اتاق شد. اتاق ما سه تخت داشت. آقا روبهروی تخت من ایستاد و فرمود: «چرا خوابیدهای؟»
گفتم: «بیمار هستم. پیش از این بیمار نبوده ام. چند روزی است که این طور شدهام».
آقا فرمود: «فردا بیا جمکران!»
صبح، هنگامی که پزشک برای معاینه آمد، گفتم: «نمیخواهم معاینهام کنید».
گفت: «مسئولیت دارد».
گفتم: «خودم به عهده میگیرم. اگر بمیرم، خودم پاسخگو خواهم بود، ولی من درمان شدهام. امام زمان (عج) مرا شفا دادهاند».
دکتر پوزخندی زد و با شوخی گفت: «امام زمان که در چاه است». پرستار تا خواست سرم مرا وصل کند، مانع شدم. هنگامی که خانوادهام به دیدنم آمدند، گفتم: «مرا حمام ببرید تا آماده رفتن به مسجد جمکران شوم».
قربانیای فراهم کردم و بیدرنگ به مسجد مشرف شدم. در بین راه پیدرپی بر سَرم میزدم و آقا امام زمان (عج) را صدا زده و از عنایت آن حضرت به این حقیر سپاسگزاری میکردم.
با اینکه مدتی بود در دستگاه گوارش احساس ناراحتی میکردم؛ گویی تکه سنگی در شکمم قرار داشت که میل به غذا خوردن را در من میکشت؛ اما پس از آن دیدار روحانی، اشتهایم کموبیش برگشت و انگار آن سنگ کاملاً از بین رفته بود. البته هنوز هم غذا خوردن برایم اندکی دشوار است که امیدوارم دوباره امام زمان (عج) شفایم دهد.
(انشاءاللّه)