کتاب صوتی خرگوش مخملی اثر اریک سوبن، درباره ی خرگوش کوچولویی است که بسیار خجالتی بود و هیچ دوستی نداشت.
صبح روز کریسمس، خرگوش مخملی روی کلی کادوی دیگر که برای پسر بچه بود با شاخه گلی بین پنجه هایش نشسته بود. پسر بچه ابتدا از خرگوش خیلی خوشش آمد، ولی وقتی کادوهای دیگر را دید، کاملا خرگوش را فراموش کرد.
از اون روز به بعد خرگوش توی قفسه عروسک ها زندگی می کرد. خرگوش خجالتی بود و بیشتر عروسک های بزرگتر او را نادیده می گرفتند. اما اسب چوبی فرق داشت. او پیر و بسیار عاقل بود.