ضرورت آموزش و یادگیری مهارتهای زندگی به فرزندان از این نظر است که بسیاری از والدین فقط به دنبال پیشرفت تواناییهای ذهنی و هوشی کودکانشان مانند پیشرفت تحصیلی و یادگیری دروسی چون ریاضی و زبانهای مختلف هستند، اما مهم است به این نکته دقت کنیم که ذهن ما در همان سنین پایین برای یادگیری، ظرفیت بسیار زیادی دارد و در کنار تقویت ذهنی میتوان به پرورش هوش هیجانی هم توجه کنیم.
تقویت این دو مورد همزمان به ما کمک میکند تا دوران جوانی و بزرگسالی بهتر و متعادلتری را تجربه کنیم و راحتتر مسیر پیشرفت و موفقیت در تمام جنبههای زندگی را طی کنیم.
در کتاب بهترین من به تفصیل دربارهی مهارتهای اصلی زندگی صحبت میکنیم.
ارتباط مهارت کنترل خشم و مهارت مقابله با استرس
مهارت در هر فعالیتی یک فرآیند است و فرآیند، مسیری است که دارای مراحل مختلفی است. مهارتهای زندگی هم از این قاعده مستثنی نیستند. در کل اگر هدف ما، عملکرد مطلوبتر در موقعیتهای مختلف زندگی باشد، جادهی مهارتهای زندگی مسیری است که میتواند ما را به آن مقصد برساند.
وقتی در مهارت کنترل هیجانهای ناخوشایندی نظیر خشم، به اندازهی کافی وقت صرف کرده باشیم میتوانیم از پس موقعیت های استرس زا برآییم زیرا موقعیت تنشزا، مساله ای است که اسلحهی هیجانهای ناخوشایند را به شلیک وا میدارد. تفاوتی که بین این دو میتوان در نظر گرفت این است که ما در موقعیتهای خشم برانگیز معمولاً با فرد یا افرادی سر و کار داریم که موجبات خشم ما را فراهم آوردهاند، ولی در موقعیتهای استرس زا، ممکن است خود موقعیت، ماشه را بچکاند.
نتیجه این که به کارگیری مهارت کنترل هیجانات منفی میتواند به ما کمک کند که در موقعیتهای استرسزا عملکرد مناسبتری نشان دهیم. پس بدین ترتیب طبق مهارت کنترل خشم، گام اول در مواجهه با موقعیتهای استرسزا این است که به احساسات خود آگاهی یافته و با کار بر روی افکار ناکارآمد مانع از این شویم که هیجانهای ناخوشایند به وجود آمده و افکار و رفتارمان را تحت کنترل درآورند (خودآگاهی هیجانی). گام دوم، خنثی کردن هیجانهای منفی ناشی از موقعیتهای استرسزاست. قاعدتأ برای استفاده از روشهای طولانی مدت خنثی کردن هیجانهای منفی، لازم است که تمرینات از گذشته شروع شده باشند تا بتوان از اثرات آنها در حین موقعیت استرسزا استفاده کرد. بدیهی است که استفاده از روشهای کوتاه مدت در این گونه مواقع کاربرد خوبی دارد (خنثی کردن هیجانهای منفی). در نهایت گام سوم، قاطعیت است که احتمالاً میتوان با استفاده از آن شرایط مناسبتری را برای خود به وجود آوریم و نوع رفتار خود را انتخاب کنیم.