آنچه در کتاب فلسفه تعلیم و تربیت کودک بیان شده است نه نگرش روانشناسانه به مسالهی تعلیم و تربیت است و نه دیدگاههای یک عالم به مسائل پرورشی ـ تربیتی.
بلکه تعلیم و تربیت از دید یک معلم است، آموزگاری که سالها در کنار نونهالان این باغ هستی، دانستههای خود را همچون گنجی به نسل بعد منتقل نموده است و در این راستا خود نیز صاحب تجارب ارزشمندی شده است. آنچه مرا واداشت تا نظر خود را در مورد تعلیم و تربیت بیان نمایم، نه آگاهی های فراوان در این زمینه است که خود واقفم در این دریا قطرهای بیش نیستم، بلکه نیاز ما معلمین به حیطههای متعدد تعلیم وتربیت است که لازمه ی آموزش و پرورش است.
تاب آوری والدین به عنوان پایه و اساسی برای روابط اجتماعی کودکان
به طور ساده تابآوری یعنی توانایی سازگاری با چالشهای پیرامون زندگیمان است. کودکان باید از والدین خود بیاموزند که چگونه با چنین چالشهایی سازگار شوند و چگونه هنگام مواجه با سختیها آنها را حل و فصل کنند؟
فرزندان تابآور کسانی هستند که اغلب رابطهای خوب با والدین، افراد فامیل و معلمان خود برقرار میکنند. کودکان از والدینشان میآموزند که چگونه خونسرد بوده، عزت نفس داشته و همینطور چگونه با دیگران همراه شوند؟ برای مثال وقتی والدین با مشکلاتی مانند طلاق، فقر و بیکاری مواجه میشوند، کودک پاسخ آنها به مشکلات را مشاهده میکند و میآموزد که چگونه مشکلاتش را مدیریت کند؟ به همین دلیل است که والدین باید مراقب واکنشهای خود مخصوصاً در حضور کودکان باشند همچنین والدین باید بدانند که در اطراف کودک افراد دیگری مثل عمو، عمه و خاله نیز حضور دارند که تأثیر مثبت یا منفی بر کودک میگذارند و در شکل گیری تربیتی او موثر خواهند بود. معمولاً کودکان از آنچه در پیرامونشان میگذرد، میآموزند. کودکی که به خوبی رشد یافته باشد، میتواند انتخاب کند که چه کسی بر او تاثیر بگذارد؟