کتاب طرحواره درمانی محرومیت هیجانی نوشتهٔ فاطمه بیدار است و نشر برگ و باد آن را منتشر کرده است.
هیجان نیز مانند هوش، اصطلاحی است که اتفاق نظری در تعریفش وجود ندارد. از نظر تاریخی، این اصطلاح تعریف ناپذیری سماجت آمیز خود را حفظ کرده است. در واقع، هیچ اصطلاحی در روان شناسی و روان پزشکی نیست که وسعت کاربرد و تعریف ناپذیری آن این چنین هماهنگ باشد. داماسیو نیز در فرق بین هیجان و احساس می گوید هیجان به نتایج درونی پردازش شی ء هیجان زا اشاره دارد و احساس به تجربه شخصی درونی که به وسیله ی رخدادی هیجانی ایجاد می شود. نیز گفته شده است که تفاوت این دو در این است که: هیجان ها تجارب پر زوری هستند و از این نظر، با احساسات تفاوت دارند. به هر حال، به دلیل آن که در پژوهش های مربوط به هیجان، کمابیش صرف نظر از هر رویکرد نظری که اساس آن بوده، وجود این شش عامل مورد تأیید قرار گرفته و می توان آن ها را عناصر ضروری هیجان، به ویژه هیجانات شدید، دانست:
تجربه ذهنی هیجان؛
1. پاسخ های جسمی درونی، به ویژه آن ها که با دستگاه عصبی خودمختار
ارتباط دارند؛
2. شناخت های شخصی درباره هیجان و موقعیت های مرتبط با آن؛
3. جلوه های چهره؛
4. واکنش های شخص به هیجان؛
5. گرایش به اعمال معین.