کتاب خاطرات خصوصی آنا نوشته مهرنوش صفایی، به عقیده ی تعداد بسیاری از منتقدین، به دلیل سبک خاص نگارشی، نوع شخصیت پردازی، موضوع داستان و لطافت قلم، یکی از شاهکارهای ادبیات ایران در سال های اخیر در نوع خود کم نظیر و در بین ادبیات عامه پسند ایران بی نظیر است.
کتاب خاطرات خصوصی آنا (Memorabilia personal Ana) با موضوعی در نوع خود کم نظیر براساس زندگی حقیقی دختر جوانی به نام آنا و براساس سبک نگارشی «دانای کل نامحدود» با نثری بسیار ساده و عوامانه نگاشته شده است که با جملات تامل برانگیز و پر محتوا خواننده را مجذوب و شگفت زده خواهد کرد.
به گفته نویسنده زندگی خصوصی آنا هنوز هم برایش در هاله ای از ابهام است و قفل های زیادی وجود دارند که هرگز نشد بازشان کند. این به آن دلیل است که راوی این ماجرا برای نویسنده، شخص ملیحه است و هرگز، هیچ کدام از شخصیت های دیگر داستان تمایلی به همکاری در این مورد نداشتند که این خود مهرنوش صفایی را نه یک سر وگردن، که بسیار فراتر از آن، از دیگر نویسندگان عامه پسند بالا کشیده است.
مهرنوش صفایی، پس از تالیف یازده کتاب همچنان هیچ سبک نگارشی را در آثار خود تکرار نکرده است. که این خود به نوعی شاهکار یک نویسنده محسوب می شود و نه فقط در ایران که در عالم ادبیات، نوعی توانمندی کم نظیر است.
ملیحه اما در جوابش قاطع بود. قاطع بود که کوکب مثل خودش نشود. قاطع بود که کوکب درس بخواند تا اگر گیر شوهر بد افتاد لااقل سهمش از همه ی کارهای دنیا، کلفتی نباشد. قاطع بود که برای کوکب (خواهرش) زندگی بهتری دست و پا کند. برای همین با لحنی که تقریباً تند به نظر می رسید، رو به مرضیه خانوم گفت: «نه… حتی اگه نتونستیم کارها رو تموم کنیم هم ننه رو می بریم اما کوکب نه… کوکب باید درس بخونه… خودش همین طوری به اندازه ی کافی، تنبل و از زیرکار در رو هست، وای به اینکه براش سور و سات درس نخوندن هم جور بشه.»
ننه جوابی نداد اما مرضیه خانوم از لای در بزرگ آهنی کنار رفت و زیرلبی گفت: «باشه. من پس فردا می آم سراغت… جایی نری ها …». ملیحه سر تکان داد… مرضیه خانوم دوباره گفت: «راستی، یه وقت مریم رو نیاری ها. اون جا اصلاً جای بچه نیست… هم جلوی دست وپامون رو می گیره، هم صدای شهین خانوم درمی آد.» ملیحه با غصه گفت: «نه… خیالت راحت باشه. می زارمش همین جا پیش ننه…» و به قدم های مرضیه خانوم که به سرعت از او دور می شد خیره ماند.