کتاب رستاخیز سایبری با محوریت یک جنگ آخرالزمانی به رشته تحریر درآمده است و هدف اصلی آن بررسی کلیه الزامات، حوزهها، فناوریها، بسترها، سطوح و بردارهای حملاتی است که ممکن است در این جنگ آخرالزمانی مورد بهرهبرداری قرار گیرند. در تمام بخشهای کتاب تلاش بر این بوده که تا حد ممکن از ذکر جزئیات فنی و پیچیده خودداری شده و در عین حال ادله علمی و فنی کافی برای اثبات موارد مطرح شده ارائه گردد. همچنین در نگارش این کتاب تلاش بر این بوده تا مطالب برای مخاطبی که آشنایی عمیقی با مفاهیم امنیت سایبری ندارد نیز قابلدرک و جذاب باشد. طبعاً بسیاری از ایدههای مطرح شده در این کتاب لزوماً نو نیستند و بهصورت مستقل در منابع مختلف به آنها پرداخته شده است و نویسنده با کنار هم قراردادن این ایدهها به تکمیل ابعاد مختلف ایده مدنظر خود اقدام کرده است.
سال ۲۰۳۷ است و جهان در آستانه جنگی جدید قرار گرفته است. طبق روال معمولِ بسیاری از جنگهای دهههای اخیر، یک ابرقدرت نظامی و فناوری به بهانههای مختلف عزم تعرض به کشوری ضعیفتر را کرده است. این بار هم طبق روال معمول این نوع از جنگها، ابرقدرت مهاجم - به منظور مختل کردن نظام دفاعی کشور قربانی - از برگ برندههای جدیدی رونمایی میکند. در همان ساعات نخست شروع جنگ، کلیه شبکههای ارتباطی عمومی و راهبردی به واسطه خرابکاریهای سایبری، فیزیکی و نظامی یا تلفیقی از آنها از کار میافتند و شبکههای توزیع برق، آب و سوخت مختل میشوند، زیرساختهای سلامت و سایر خدمات عمومی دچار حملات سایبری پیشرفته شده و خدماتدهی عمومی متوقف میشود. بهطور همزمان شبکههای رادیو و تلویزیون ملی و سایر رسانههای کلیدی تحت حملات شدید سایبری دچار قطعی خدمات میشوند و برخی از رسانههای ملی به واسطه حملات سایبری اعلانهای تسلیم عمومی پخش میکنند. همزمان پویش بزرگی از حملات مهندسی اجتماعی هدفمند و پیشرفته با هدف تأثیر روانی بر عموم، نیروهای نظامی و شخصیتهای مهم آغاز میشود. به واسطه حملات سایبری از قبل طراحی شده، شبکه حملونقل عمومی شهرهای بزرگ و کلیدی مختل میشود. درنهایت اعلان جنگ مصادف خواهد بود با انجام هزاران عملیات موازی تخریب تجهیزات حیاتی و حذف شخصیتهای کلیدی که به واسطه دهها سناریو و فناوری پیشرفته سایبری و سایبری - نظامی انجام خواهد گرفت. صدها تن از شخصیتهای کلیدی سیاسی و نظامی کشور قربانی که در نتیجه جنگ اثر مستقیمی دارند، به فاصله چند روز کشته، مصدوم، تهدید، تطمیع یا به نوعی بیاثر میشوند و درنهایت چهارچوب حاکمیتی کشور قربانی با کمترین خسارت مشهود، به فاصله چند ساعت تا چند روز تضعیف شده یا کاملاً فرومیپاشد. در چنین جنگی که ساختارهای مدیریتی، اقتصادی و سیاسی در عمق راهبردی هدف قرار گرفته است، ممکن است بخشهای مهمی چون فرماندهی ساختارهای نظامی نیز قربانی حملات سایبری شوند، حتی در صورت پایداری استخوانبندی نظامی در برابر حملات سایبری، نیروهای نظامی نخواهند توانست در دفاع از زیرساختهای حیاتی پشتجبههها مثمرثمر باشند و عملاً نیروهای دفاعی شاهد فروپاشی چهارچوبهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورشان خواهند بود. این یک سناریوی تخیلی نیست و تاکنون نمونههای مستقلی از تمامی حملات سایبری فوق اتفاق افتاده است. در بخشهای مختلف این کتاب، نقشه راه محتمل برای تحقق چنین عملیاتی در آینده نهچندان دور ترسیم شده است و این رستاخیز سایبری در سه گام و به واسطه سه ابرپروژه شناسایی، تحلیل و عملیات سایبری به تصویر کشیده شده است. تلفیق ابرعملیات سایبری با سایر انواع راهکارهای تهاجمی، نظامی و امنیتی، موفقیت این جنگ آخرالزمانی را قطعی خواهد کرد.