در دوره صدارت امیرکبیر، ما شاهد رویکردی نو نسبت به تحوالت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی می باشیم که برخی موارد با تأسیس دارالفنون شتاب و توسعه بیشتری پیدا کرد. اما قابل انکار نیست که امیرکبیر نمونه ای از صدراعظمها و دولتمردان توانمند ایرانی است. او توانایی خود را در ادارۀ یک کشور پهناور که حاکمانش به دلیل داشتن خوی و خصلت قبیلگی از آگاهی و توان مدیریت سیاسی و اجرایی بی بهره بودند، به اثبات رسانید.
در دورۀ قاجار، جامعه ایران با جهان مدرن غرب روبه رو شد که از نظر مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی با آن خیلی فاصله داشت. دولتمردان و سیاستمداران این دوره به ضرورت تغییر و تحول در ایران پی برده بودند. مطلب مهم اینکه در این هنگام تبادل و روابط میان ایران و غرب نیز افزایش یافت و این موضوع اعزام دانشجو به خارج و آمدن هیئتهای علمی و نظامی، ترجمه و چاپ کتاب، انتشار روزنامه و تغییر نظام آموزشی سنتی به نظام آموزشی مدرن را اجتنابناپذیر کرده بود.
این تحّول علمی و دانش تمدن غرب و جنگهای ایران و روسیه باعث شد که عباس میرزا نایبالسلطنه و وزیر توانمندش، میرزا عیسی فراهانی به ضعف و انحطاط ایران آگاه شوند که نتیجه آن بهوجودآمدن جریانی شامل اقداماتی نو بود، پس از مرگ میرزا عیسی قائممقام فراهانی و عباس میرزا ناتمام ماند، ولی چندی بعد توسط میرزا ابوالقاسم فراهانی پی گرفته شد.
بههرحال این نکته مسلم است که پس از قتل میرزا ابوالقاسم جریان پیشرفت و مدرن شدن ایران توسط امیرکبیر که تربیتیافته این جریان ترقیخواهی بود، ادامه پیدا کرد.
میتوان گفت که در دوره صدارت امیرکبیر، ما شاهد رویکردی نو نسبت به تحولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی میباشیم که برخی موارد با تأسیس دارالفنون شتاب و توسعه بیشتری پیدا کرد.
تأسیس دارالفنون نیز نشان از آگاهی و دوراندیشی او داشت؛ زیرا دارالفنون مهمترین منبع تأمین نیروی انسانی توانمند برای اداره کشور به شمار میرفت.
وی میراثدار سنت ایران و اسلامی و پاسدار نهاد صدارت میباشد که سعی داشت با روشهای عملی و واقعگرایی که از میراث ایرانی - اسلامی آموخته و تجربه کرده بود، در فن مدیریت کشور اجرا کند که در آن توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایرانی مدرن از اهمیت برخوردار بود.
کوتاه سخن اینکه این نوشته که اینک به نظر خوانندگان گرامی خواهد رسید، کوشش و تلاشی است که در راه شناساندن امیرکبیر و مشعل روشن ترقیخواهی و توسعه ایرانی مدرن که در تاریکیها و بیدادگری به دوش خود کشید و از مشکلات نهراسید، یکتنه به جنگ آنها رفت و سرانجام دشمنان امیرکبیر ناجوانمردانه ایشان را در روز دوشنبه 18 ربیعالاول سال 1268 خورشیدی به قتل رساند.
خانواده میرزا تقی خان
نام اصلی میرزا تقی خان «محمد تقی» است و زادگاهش «هزاوه» از محل فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محلهای به نام «محلۀ میرزا تقی خانی» معروف است و خانه پدریاش نزدیک تپه «یال قاضی» شناخته میباشد.(هزاوه) در مجاورت قریه مهرآباد فراهان موطن خاندان قائممقام بودند.
خانوادۀ پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشهور بودند. پدرش به تصریح قائممقام «کربلایی محمد قربان» بود که در خطاب او را «کربلایی» میگفت. سجع مهرش «پیرو دین محمد قربان» بود. محمد قربان پسر طهماسب بیک است که به «حاج طهماسب» هم نام برده شده است. کربلایی محمد قربان پدر وی، در آغاز در دستگاه میرزا عیسی قائممقام اول سمت آشپزی داشت و بعدها در دستگاه میرزا ابوالقاسم قائممقام ناظر آشپزخانه گردید.
مادر میرزا تقی خان، «فاطمه» یا «فاطمهسلطان» دختر استاد شاه محمد بنّا و از اهالی فراهان و بنایی حاذق بود. از همین رو بیشتر کارهای اختصاصی خاندان قائممقام به وی محول میشد.