کتاب رئیس خوب، رئیس بد نوشتۀ رابرت آی. ساتن با بهره گیری از ماجراهای واقعی و تحقیقات مبتنی بر علوم رفتاری، به تشریح اقدامات گاه تکان دهنده ی رؤسای برتر می پردازد. نکات آموزنده ی کتاب رئیس خوب، رئیس بد (Good Boss، Bad Boss) در کنار آزمون ها و فهرست های یادآوری به مدیران کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و با همدلی و مهارت، مجموعه ی تحت امرشان را هدایت کنند.
کم و بیش کسانی که کار می کنند، رئیسی دارند یا خود رئیس هستند یا هر دو آن. مشکل اینجاست که بسیاری از رؤسا فاقد پشتکار، مهارت و خودآگاهی لازم برای توانمند ساختن کارکنان در انجام درست کارها هستند. همچنین رؤسای بسیاری با رفتارهای احمقانه ی خود، مشکل را پیچیده تر می کنند.
به دنبال انتشار کتاب قانون منع حماقت، مردم مشتاقانه منتظر چاپ کتاب دیگری در همین زمینه بودند، اینک رابرت آی. ساتن (Robert I. Sutton) در این کتاب رهنمودهایی عملی ارائه می کند؛ هم برای کسانی که تاکنون به نوعی بر مسند قدرت بوده اند و هم برای کسانی که از بی اعتنایی و ناآگاهی رؤسایشان رنج می برند.
مدیران کارآمد به خوبی می دانند که گاه بهتر است کارمندان شان را به حال خود واگذارند. آنان یاد گرفته اند که مدام مراقب کارمندان بودن، تأثیری روی عملکرد آن ها ندارد و حتی نتیجه ی عکس می دهد؛ برخلاف تصور مدیرانی که کوچک ترین رفتار کارمند را زیر ذره بین دارند و معتقدند که پاییدن و اندرز دادن دائم، راندمان کاری شان را بالاتر می برد. مطالعات دانشگاه استنفورد نشان می دهد، بسیاری از مدیرانی که با دقت رفتار افراد زیردستشان را زیر نظر داشتند، معتقد بودند این عمل موجب بهبود عملکرد کارکنان می شود، حتی در مواقعی که غیرممکن به نظر می رسد مدیران تأثیری روی عملکرد آن ها داشته باشند.
از این رو، شاید شما هم جزو کسانی هستید که فکر می کنند پاییدن دائم افراد چاره ی کار است، در حالیکه بر اساس این تحقیق چنین نگرشی جز خیالی واهی چیزی نیست. از آن گذشته، رؤسای بیش از اندازه کنجکاو، با پرسیدن سؤال های ناراحت کننده و بی فایده، مخل کار آنان می شوند. همین طور کارکنانی که مدام زیر نظر هستند، خلاقیت کمتری از خود بروز می دهند چون برای خرابکاری نکردن جلوی رئیس خود به همان شیوه های مطمئن گذشته می چسبند.