النا فاویلی و فرانچسکا کاوالو در کتاب دختران جسور (جلد اول)، داستان زندگی زنان قهرمان را از زمان گذشته تاکنون، به قصه هایی سحرآمیز و الهام بخش برای نوجوانان بدل کرده است.
دختران جسور (Good night stories for rebel girls)، کتابی طرفدار حقوق زنان است که پس از خواندنش آرزو می کنید کاش از بچگی با آن بزرگ می شدید. این کتاب داستان های حقیقی و الهام بخش بانوان اسطوره از الیزابت اول تا سرنا ویلیامز و شصت تصویر از نقاشان گوشه و کنار جهان را دربردارد. زنانی که الگوهایی شایسته برای هم جنسان خود محسوب می شوند و عملکردشان حس اعتماد به نفس را در دختران تقویت می کند.
داستان های النا فاویلی (Elena Favilli) و فرانچسکا کاوالو (Francesca Cavallo) در کتاب دختران جسور (جلد اول)، جای شاهزاده خانم ها را با زنانی عوض می کند که دنیا را تغییر داده اند. نویسندگان کتاب، داستان زندگی دخترانی را روایت می کنند که به نابرابری ها نه گفتند و در سختی های زندگی تسلیم نشدند. داستان های بانوانی بزرگ، برای زنانی که می خواهند دنیا را دگرگون کنند. این کتابی است که باید کنار بستر خواب هر دختر و زن جوانی باشد.
نویسندگان در کتاب دختران جسور (جلد اول) به سراغ زنانی رفته اند که کارهای بزرگی را به انجام رسانده اند، زنانی که برخی از آن ها در تاریخ ماندگار شده اند و برخی هم گمنام مانده اند، اگرچه این گمنامی چیزی از اهمیت کار آن ها کم نمی کند، چه بسا که این نکته نشان از اهمیت کار نویسندگان دارد که کوشیده اند در کنار زنان نامدار به سراغ آن زنان کمتر شناخته شده ای بروند که کارهای بزرگی انجام داده اند.
با این رویکرد، محتوای کتاب الهام بخش دخترانی است که افکاری بلند پروازانه در ذهن دارند، کسانی که به محض روبه رو شدن با اولین موانع از تصمیم خود صرف نظر می کنند. خواننده کتاب در داستان های روایت شده با یک نکته بسیار مهم روبه رو می شود و آن چیزی نیست جز داشتن قلبی پر امید و اراده ای راسخ برای غلبه بر این دشواری ها.
در میان زنانی که نویسندگان کتاب دختران جسور (جلد اول) برگزیده اند و داستان زندگی آن ها را روایت کرده اند از هر طیفی می توان یافت، زنانی که به فرهنگ های مختلف تعلق دارند و در زمان و مکان گوناگونی زندگی کرده اند. این تنوع باعث می شود که خوانندگان کتاب نیز هر چقدر که متفاوت باشند و یا در کشورهایی گوناگون و با فرهنگ و مذهب مختلف رندگی می کنند.
زن بودن شرایط خاصی را به دنبال دارد (اگر نخواهیم آن را دشواری بنامیم)، این خاص بودن به نسبت اینکه در چه جامعه ای و با چه ویژگی های فرهنگی و سیاسی و به ویژه دینی، زندگی می کنیم متغیر است. به همین خاطر است که در نگاه اغلب ما اگر یک زن به مقام ریاست جمهوری برسد، کار مهم تری انجام داده در قیاس با یک مرد که به مقام ریاست جمهوری برسد، حتی در کشورهایی که موقعیت های برابری به لحاظ قانونی برای زنان و مردان در نظر گرفته شده است.
دختری در لهستان زندگی می کرد به نام ایرنا که صمیمانه عاشق پدرش بود. زمانی که تیفوس در شهر آن ها، ورشو، شیوع پیدا کرد، پدر ایرنا پزشکی شجاع بود. او می توانست از بیماری دور باشد و سلامتی اش را به خطر نیندازد؛ اما تصمیم گرفت در کنار بیماران باقی بماند و خودش هم بیمار شد.
او قبل از مرگ به دخترش ایرنا گفت: «اگر کسی را در حال غرق شدن دیدی، باید به کمکش بشتابی و او را نجات دهی.» زمانی که نازی ها شروع به آزار و اذیت یهودیان کردند، او جمله پدرش را عملی و به آن ها برای نجات و حفظ کودکان شان کمک کرد.
او نام مسیحی بر کودکان می نهاد و آن ها را به خانواده های مسیحی می داد تا در امان بمانند. ایرنا نام های جدید و اصلی بچه ها را در برگه هایی نوشت، آن ها را لوله و در شیشه های مربا مخفی کرد و بعد هم تمام شیشه ها را زیر درختی بزرگ در باغچه دوستش دفن کرد.
گاهی کودکان کوچک تر موقع جابه جایی مخفیانه گریه می کردند، ازاین رو او برای گمراه کردن نازی ها سگی را تعلیم داد تا با فرمان او پارس کند. او کودکان را در کیسه، ساک لباس، جعبه و حتی درون تابوت مخفی می کرد و بدین طریق در عرض سه ماه 2500 کودک را نجات داد. ایرنا پس از جنگ شیشه های مربا را از خاک بیرون کشید و بسیاری از کودکان را به خانوادهای اصلی شان بازگرداند.