انگشت های دست هرکدوم قد و نیم قد، چاق و لاغر کنار همدیگه بخوبی و خوشی زندگی می کردند.
هر روز صبح انگشت ها یکی یکی از خواب بیدار می شدند هزار و یک کار جور وا جور انجام می دادند.
خونه رو جارو می کردند، گرد و غبار رو از رو وسایل می گرفتند. عدس پاک می کردند، لوبیا پاک می کردند، غذا رو بار میزاشتند و خلاصه تا شب کلی کار می کردند ...