کتاب اولویت دادن به اولویت ها: زیستن، آموختن، مهر ورزیدن، میراثی به جا گذاشتن نوشته استفن کاوی، راجر مریل و ربکا مریل، باعث می شود در زندگی به خودمان نگاه کنیم و اولویت دادن به اولویت هایمان را به نرمی به سمت اصول پایه هدایت نماییم.
اولویت دادن به اولویت ها قالب را می شکند و نشان مان می دهد که چگونه دل مان هدایت مان می کند و وجدان مان، قطب نمایی است که جهت موفقیت حقیقی را نشان می دهد. این کتاب را بخوانید و آتش معنا را دوباره در زندگی تان روشن کنید.
استفن کاوی (Stephen Covey)، مؤسس و رییس هیأت مدیره ی «مرکز رهبری کاوی» و مؤسسه ی غیرانتفاعی «رهبری اصول محور» است. در کتاب اولویت دادن به اولویت ها: زیستن، آموختن، مهر ورزیدن، میراثی به جا گذاشتن (First things first: to live, to love, to learn, to leave a legacy)، دکتر کاوی به ما نشان می دهد چگونه کشف کنیم که به راستی چه چیزی در زندگی اهمیت دارد و به ما آموزش می دهد چگونه انرژی مان را صرف هدف ها و اصولی کنیم که آرامش و رضایت درونی به ارمغان می آورند.
زمان که بگذرد، دیگر از دست رفته است و چیزی است که بدون هیچ تبعیضی، به طور مساوی در اختیار همه است. در حالی که در دنیایی جهت یابی می کنیم که با دور تند می گذرد، کاوی یک قطب نمای ارزشمند و یک راهنمایی به موقع در اختیارمان می گذارد که مبنایش حقیقت ابدی است.
مدیریت زمان به ما ابزار می دهد اما اولویت دادن به اولویت ها ما را به جایی می رساند که هر کدام مان می توانیم تصمیم درست را بگیریم. ما را به جایی می رساند که از تصویر ذهنی قدرتمندی از زندگی ای که به صورت یک میراث گذرانده می شود و معنایی ماندگار دارد تغذیه می کنیم.
این کتاب، نهایت میراث است! کاوی و راجر مریل (Roger Merrill) و ربکا مریل (Rebecca Merrill) دلسوزانه به ما راهی نشان می دهند که زندگی هایی غنی از هدف و تصویر ذهنی خلق کنیم تا هر یک بتوانیم به نقوش زنده ی رضایتمندی تبدیل شویم.
در بخشی از کتاب اولویت دادن به اولویت ها می خوانید:
خیلی از ما در تلاش برای بستن شکاف بین ساعت و قطب نما در زندگی مان، به سراغ حوزه های مختلف «مدیریت زمان» رفته ایم. در حالی که همین سه دهه قبل، کتاب های مهم در این زمینه کمتر از چند ده عنوان بود، جدیدترین بررسی ما به بیشتر از صد کتاب، صدها مقاله و تنوع گسترده ای از تقویم ها، سررسیدنامه ها، نرم افزارها و سایر ابزارهای مدیریت زمان رسید. این نشانه ی چیزی است که اسمش را پدیده ی پاپ کورن می گذاریم؛ یعنی افزایش گرما و فشار از سوی فرهنگ، باعث انفجاری در بدنه ی ادبیات و ابزار می شود.
تمرکز مدیریت زمان سنتی، بر دستیابی، موفقیت، رسیدن به آنچه می خواهید و جلوی موانع را گرفتن است. سایر افراد، از اساس، به چشم منابعی دیده می شوند که از طریق آن ها کار بیشتر و سریع تری به انجام می رسانید. حتی گاهی ممکن است به چشم مانع و مزاحم دیده بشوند.
در این طرز فکر، روابط، بیشتر دادوستدی هستند. وقتی دادوستد می کنیم، انگار که پول می دهیم و بنزین می گیریم. وقتی با مردم دادوستد می کنیم هم چیزی می دهیم و در مقابلش چیزی می گیریم.
اما واقعیت این است که اغلب دستاوردهای بزرگ و عمیق ترین لذت های زندگی، از روابطی می آیند که تحول بخش هستند و سرسوزنی دادوستد گونه نیستند. یعنی در ذات این تعامل، تحول صورت می گیرد، آدم ها دگرگون می شوند، تغییر می کنند و چیز جدیدی خلق می شود. هیچ یک از دو طرف هم مهار آن را به دست ندارد. هیچ کدام حتی نمی تواند آن را پیش بینی کند. به امید بالا بردن بازدهی نیست که رابطه برقرار می کنند؛ بلکه به امید تبادل ادراک، بصیرت های جدید، یادگیری جدید و تمام این شور و هیجان است که همه ی این یادگیری های جدید صورت می گیرد.
کنگره :
BJ1581/2/ک18 آ9 1390