نظر شما چیست؟
کتاب صوتی مرگ اثر یونیس چوآ درباره ی دختری به نام سارا است که می توانست با ارواح سخن گوید. دختری که زمان مرگ انسان ها را می دانست.

در این داستان سارا جسد دختری را که خودکشی کرده، در خیابان می بیند و با روح او صحبت می کند. او می فهمد که دختر از این کار خود بسیار پشیمان است و می خواهد به زندگی برگردد اما...

در قسمتی از کتاب صوتی مرگ می شنویم:

"وقت آن رسیده که بروی. او آمده که تو را ببرد."
"او کیست؟"
جواب دادم: "مرگ."
"ولی من نمی خواهم بمیرم. هیث مرا دوست دارد. من نمی توانم بمیرم.
سرم را تکان دادم: "اینطوری نیست بریجیت. تو همین الان هم مرده ای."
"نه...
"او سرش را که حالا آن سوی آن پیدا بود تکان داد. "نه. نه. نه!" و محو شد.
دوباره برگشتم به همان کوچه ی باریک، در حالیکه از تجربه ی سفر ذهنی ام کمی احساس سرگیجه می کردم. بلند گفتم:
"از مرده ها متنفرم."

کتاب های مشابه مرگ