امتیاز
5 / 0.0
خرید
145,000
15%
123,250
نظر شما چیست؟
“الموت” شهری است زیبا و باستانی که شاهدختی به نام تهمینه بر آن فرمانروایی می کند. توس، ولیعهد امپراتور ایران، به پیشنهاد نظام، وزیر شاه، به شهر الموت حمله کرده و آن شهر مقدس را پس از هزار سال تسخیر می کند. کاهنان الموت قرن هاست خنجری پنهان نگه می دارند که هر کس به این خنجر اسطوره ای دست یابد، می تواند زمان را به عقب برگرداند و سرنوشت جهان را دگرگون سازد.
این خنجر قدرت این را نیز دارد که جهان را به نیستی بکشاند، چرا که شن و ماسه ای که درون این خنجر قرار دارد قابلیت کنترل زمان را دارد. بنابراین کاهنین الموت خنجر را مخفی نگاه می دارند تا بدست نااهل نیفتد. اما اینک با تسخیر شهر بدست سپاه امپراتور ایران، خنجر طی ماجراهایی تصادفا بدست دستان، پسرخوانده امپراتور ایران می افتد. در جشنی که به افتخار این پیروزی برگزار می شود، شاهنشاه ایران با پوشیدن ردایی مسموم جان می بازد، و درباریان انگشت اتهام را بسوی دستان دراز می کنند،
چرا که او ردا را بر تن شاه کرده بود. اما او که بی گناه است، می گریزد. تهمینه نیز برای پس گرفتن خنجر از قصر گریخته، و بدنبال او روان می شود. دستان بزودی پی به قدرت هولناک خنجر می برد، و می کوشد نظام را خبردار کند. نظام تنها کسی است که دستان به او اعتماد دارد. اما هنگام ملاقات با او متوجه می شود که نظام در قتل شاه دست داشته است. دستان باز هم می گریزد، و مجبور می شود با تهمینه متحد شود. نظام، مامورین مخفی بنام “حشاشین” را برای کشتن آنان می فرستد که در فن جادو و نیروهای اهریمنی خبره اند.
دستان متوجه می شود که نه تنها نظام قصد جانش را کرده بوده، بلکه به کمک حشاشین قصد دارد با روان کردن توفان شن و ماسه (که توسط همان خنجر آغاز می شود) سرزمین و تمدن جهانیان را نابود گردانیده، و حکومتی نو بر جهان روا کند. دستان به کمک دوستان تازه یافته اش متوجه می شود که رسالت اصلی او این است که خنجر باستانی را، که رمز پایداری جهان است، از دست دشمنان دور نگاه داشته، و نظام را در این راه رسوا کند. اما او رفته رفته عاشق تهمینه می شود، در این بین، مامورین حشاشین موفق به ربودن خنجر می شوند، و تهمینه و دستان مجبور می شوند به الموت بازگردند، تا جلوی استفاده خنجر بدست نظام را بگیرند. دستان خود را مخفیانه به توس (ولیعهد) می رساند و بی گناهی خود را به او ثابت می کند، و بدین ترتیب به او ثابت می کند که پدرشان (شاهنشاه) را نکشته، اما در همین هنگام نظام، گرسیو را کشته و خنجر را برداشته و به زیر شهر در مکانی مرموز می رود، جایی که نیروهای هستی بخش جهان از آن ساطع شده، و جایی که خنجر قادر است جهان را نابود گرداند. در رویارویی نهایی دستان در لحظه آخر مانع از فنا شدن جهان می گردد. او به خنجر دست یافته و زمان را به عقب به زمان تسخیر الموت بازگردانیده، و باعث تغییر سرنوشت وقایع می شود.
صفحات کتاب :
120
دیویی :
813/54
شابک :
9789643697433

کتاب های مشابه شاهزاده ایرانی 02 معبد نگهبان