هیچ گاه تصور نمی کردم پیدا کردن یک عکس در یک روز پاییزی سال1358، آن هم در مترو تهران، این گونه مسیر زندگی و شیوه ی نگرشم را تغییر دهد. عکسی که زیر پای مسافران افتاده بود و بی اختیار به سمتش رفتم و آن را برداشتم. زیر عکس نوشته شده بود:
" شهید علیرضا ماهینی، فرمانده جنگ های نامنظم".
نمی دانم چرا آن روز آن عکس را به خانه بردم و چرا هرچه می گذشت، ارتباطم با آن بیشتر و بیشتر می شد. گویی ندایی مرا به سوی شناخت بیشترش می کشاند. این ماجرا بهانه ای شد برای آغاز سفر ...
کنگره :
DSR۱۶۲۶ /م۱۷س۲ ۱۳۹۶
شابک :
978-600-03-0684-7
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیارکتاب خوبیه...
فصل 3 رسیدم و درحال اشک ریختنم ،عالیه ،شک نکنید،همین عاشورا برای اولین بار رفتم بهشت صادق زیارت...
عالی بود...
عالی...
بسیار عالی واثر گدرا میباشد ای کاش از طریق انترنت میشو این کتابها خرید...