کتاب "پند بارزش" داستانی زیبا و آموزنده از داستان های ازوپ است که از زبان انگلیسی ترجمه شده وسپس با تخیل آزاد به صورت ساده ای بازنویسی و تصویرگری شده است.
در این داستان می خوانید:
روزی کبوتر دانایی به دام صیادی می افتد. کبوتر دانا رو به صیاد می کند و با گریه می گوید که اگر من را آزاد کنی سه پند مفید به تو می گویم. یکی از پندها را وقتی در دست تو هستم می گویم. ولی برای دو پند دیگر شرط می گذارد. صیاد قبول می کند و کبوتر پند اول را می گوید ولی صیاد چیزی از آن نمی فهمد ....
آیا می دانید که شرط ها و پندهای کبوتر چه بودند؟ آیا می دانید عاقبت کبوتر چه می شود و صیاد از این ماجرا چه درسی می گیرد؟ برای دانستن عاقبت کار صیاد و کبوتر و درس زیبایی که این داستان به ما انسان¬ها می دهد این کتاب را مطالعه کنید.
ازوپ کیست؟
ازوپ در بخشی از زندگی خود برده بوده و در این دوره در جزیره ساموس زندگی می کرده و بنا به گفته برخی او با کوروش هخامنشی هم دوره بوده است. او استعداد عجیبی در گفتن ”داستان" داشته و به واسطه داستان هایش شهرت بسیار یافته است و آزادی خود را نیز از همین راه به دست می آورد.
داستان های او به بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده است. ناصرخسرو و مولوی نیز برخی از داستان های ازوپ را به شعر درآورده اند. همچنین بسیاری از داستان های او در ادبیات فارسی بازآفرینی شده است.