مجتبی بیرامی در کتاب کاربرد نظریه های روانشناسی در آموزش - پرورش (تربیت)، به مرور مفاهیم اصلی چهل نظریه ی روانشناسی به صورت خلاصه و مفید پرداخته، سپس کاربردهای هر یک از نظریه ها را توضیح می دهد. این اثر برای معلمان، روانشناسان و مشاوران مدرسه، والدین و دیگر بزرگسالانی که با کودکان و نوجوانان سرو کار دارند، نوشته شده است.
کتاب کاربرد نظریه های روانشناسی در آموزش - پرورش (تربیت) قصد دارد به بزرگسالان نشان دهد که چگونه به صورت علمی و منطقی به آموزش - پرورش یا تربیت بپردازند. آموزش - پرورش روشمند و علمی بدون آشنایی با اصول و مبانی روان شناسی امکان پذیر نیست و اگر می بینیم نهاد خانواده و مدرسه در امر تربیت موفق نمی شوند علت اصلی آن یا عدم آشنایی با اصول روان شناسی و یا عدم رعایت و به کارگیری آن اصول است.
اگر زمینه ای فراهم شود که والدین و مربیان با اصول روان شناسی و نحوه استفاده از آن آشنا شوند بسیاری از مشکلات جامعه و خانواده و از جمله مشکل تربیت فرزندان حل خواهد شد و افراد مفید و موثری وارد جامعه خواهد شد. کاربرد اصول روانشناسی در آموزش - پرورش بیشتر شبیه به کاربرد گیاه شناسی و شیمی در کشاورزی است، تا شبیه کابرد فیزیولوژی و بیماری شناسی در پزشکی، هر کسی که دارای عقل سلیم است می تواند بدون دانش علمی کشاورزی کند، و هرکسی که با عقل سلیم می تواند بدون دانش روانشناسی و کاربرد آن به آموزش - پرورش بپردازد.
با وجود این، همان گونه که کشاورز آگاه از دانش کاربرد گیاه شناسی و شیمی، از کشاورز بدون این دانش، در کشاورزی موفق تر است، معلم و اولیایی که می تواند روانشناسی، یعنی طبیعت انسان را، در مسائل آموزشگاه و فرزندپروری به کارگیرد از معلم و والدینی که از این دانش بی بهره است موفق تر خواهند بود.
با توجه به پیچیدگی روان انسان و آموزش - پرورش او، نظریه های متعددی پدید آمده و هر روانشناس و نظریه پردازی از دیدگاه خود به تبیین و توصیف انسان پرداخته و راهکارها و روش های خود را برای تربیت ارائه کرده است. بی شک شناخت این نظریه های علمی که حاصل تلاش و کوشش دقیق و عمیق پژوهشگران و دانشمندان علم روانشناسی است آگاهی های متعدد، متنوع و مطمئنی در خصوص آموزش - پرورش به ویژه در دنیای امروز در اختیار ما می گذارد.
در این کتاب سعی شده با ارائه نظریه های مختلف در مورد طبیعت کودکان و نوجوانان، یادگیری، مراحل و جنبه های مختلف رشد و پرداختن به کاربست هر یک از آن ها و به تبع آن افزایش دانش و مهارت خوانندگان، گامی هر چند کوچک اما رو به جلو در خصوص روانشناختی کردن آموزش - پرورش برداشته شود.
در بخشی از کتاب کاربرد نظریه های روانشناسی در آموزش - پرورش می خوانیم:
روان شناسی، یعنی شناختن روان یا ذهن. بنابراین، روان شناس کسی است که روان یا ذهن را مطالعه می کند. حتما می پرسید که روان یا ذهن در کجا قرار دارد. آیا می توان آن را دید یا مطالعه کرد؟ مسلماً خیر. روان یا ذهن را مستقیماً نمی توان دید و در نتیجه مستقیماً نیز نمی توان مطالعه کرد. امّا از روی جلوه ها و عملکرد و رفتار آن قابل مطالعه است.
مثلا از روی تعداد پاسخ های صحیح داوطلب در کنکور ورودی دانشگاه ها، از روی تعداد قطعاتی که کارگر کارخانه در یک ساعت می سازد، از روی تعداد کلماتی که ماشین نویس در دقیقه تایپ می کند و از روی تعداد صفحاتی که یک دانش آموز می تواند در یک ساعت بخواند، می تواند گفت که ذهن یا روان او چگونه کار می کند. اگر او این کارها را بهتر از دیگران انجام دهد، خواهیم گفت که توانایی ذهنی او بیشتر از دیگران است.
از این مثال ها دانسته می شود که روان شناس خود روان را مستقیماً مطالعه نمی کند، بلکه عملکرد و رفتار انسان را مطالعه می کند. و مراد از رفتار کلمه ای است که روان شناسان برای بیان آنچه مردم انجام می دهند، بکار می برند لذا روان شناسی تقریبا با همۀ جنبه های زندگی ما ارتباط دارد و در یک نگاه تلخیص و جامع می توان گفت: روان شناسی مطالعۀ علمی رفتار و فرآیندهای روانی است.
روانشناسی در درک کامل تر آموزش - پرورش با تعریف آن ها نقش خود را ایفا می کند و آن ها را با تعیین حدودشان مشخص تر می سازد، به ما آنچه را که باید انجام دهیم یا ندهیم خاطر نشان کرده و افق های تازه ای را نیز پیش روی مان می گشاید. روانشناسی، هدف از آموزش - پرورش را گسترش و پالایش می دهد.
کنگره :
LB۱۰۵۱/ب۹ک۲ ۱۳۹۷
شابک :
978-600-459-345-8
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار عالییییی...