کتاب برندینگ شهری؛ عطف به دیپلماسی رسانه ای توسط رها خرازی آذر، پیرامون احساس و افکار عمومی مردم درباره ی کلان شهرها و نحوه ی برندسازی (بازاریابی) شهری نگاشته شده است.
این کتاب با رویکردی برآمده از دیپلماسی رسانه ای به کلان شهرها نگاشته شده و در مورد تصویر همراه با احساس و گفتمان ذهنی است که تحت تأثیر پویایی دیپلماسی رسانه ای آگاهانه و ناآگاهانه شهرها و کلان شهرها و به طور کلی مجموعه های مکانی زیست انسانی، در اذهان مخاطبان قابل درک است.
شهرت و آوازه شهرها که از آن به عنوان برند شهری نیز تعبیر می شود، آمیزه ای از هویت تاریخی، ویژگی های اجتماعی، نهادهای تمدنی، فعالیت های تجاری، امکانات رفاهی و تفریحی و مناسبات سیاسی و بین المللی هر شهر است که برآیند آن معمولاً به طور فشرده در قالب یک کلمه یا یک عبارت کوتاه خلاصه می شود.
برندینگ شهری برخلاف ظاهر عبارتی اش که حیطه خاص اندیشه و اجرا نخبگان متخصص شهری و رسانه ای را می نمایاند، عرصه ای بی نهایت هم آفرینانه است؛ با این معنای عمقی که برند شهری به عنوان یک واقعیت، از همراهی هر چه بیشتر بازیگران متنوع و بی شمار که به انواع ممکن با شهر در ارتباط هستند حاصل می شود. این هم آفرینی، به عنوان کنشی آگاهانه حاصل همراهی مشتاقانه و هرچه بیشتر بازیگران شهر است. به یک معنا؛ برندینگ شهری آفرینشی است همکاری گرا و همراه محور.
در بخشی از کتاب برندینگ شهری؛ عطف به دیپلماسی رسانه ای می خوانیم:
در یک رویکرد گسترده، شهرها زاییده فرهنگند. مصنوعات و خلاقیت های فرهنگی بشر عامل ظهور شهرها ست. شهر زائیده نگرش فرهنگی به تولیدات بشری، اقتصاد و سایر رفتارهای اجتماعی بشر است. شهر بزرگ ترین و پیچیده ترین متنی است که انسان می آفریند و کلان شهرها کلان ترین متنی هستند که بدست بشر ساخته می شوند.
در حقیقت، شهر متن متن هاست، متنی که گفتمان های گوناگون را در خود جای می دهد. هیچ متنی به میزان خانه و به ویژه شهر در خود پذیرای آثار و بافت های متنوع نیست. همین وضعیت موجب پیچیده شدن مطالعه شهر می شود حال اگر موضوع مطالعه تصویر شهر در ادبیات و هنر باشد به مراتب دشوارتر خواهد بود.
شهرسازی و معماری همانند هر ساخته و پرداخته انسانی یک امر فرهنگی است. به همین دلیل، هر فرهنگی دارای ویژگی های شهری خاص خود است. به عنوان نمونه، جای تعجب نیست که فرهنگ ها با توجه به خصوصیات فکری و دینی، تاریخی و اجتماعی همچنین اقلیمی، شهرسازی خاص خود را دارند.
اما، شهر فقط برگردان و آینه گردان ماهیت فرهنگ ها نیست بلکه همانند بسیاری از هنرها و حتی بیش از هر هنر دیگری هویت سازی می کند. انسان در متن شهر بالنده می شود و رابطه انسان با شهر چنان در هم پیچیده شده که به دقت نمی توان گفت آیا این انسان است که شهر را می سازد یا این شهر است که به انسان شکل می دهد. هیچ ساخته ای به اندازه شهر بر انسان تأثیر نمی گذارد چنان که تجربه شهرنشینی مهم ترین تجربه بشری محسوب می شود. شهر معناسازی می کند. شهر زبان بزرگ است و سخنی بی وقفه با شهروندان دارد. بنابراین، شهرها را باید جدی گرفت زیرا اندیشه، احساس و حتی باورهای ما را شکل می دهند و یا دگرگون می نمایند.
کنگره :
HF۵۴۱۵/۱۲۵۵ /ب۴خ۴ ۱۳۹۶