مؤسسات و سازمان های خیریه در تمامی جوامع تحت تأثیر شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمانۀ خود قرار گرفته اند. برپایی مؤسسات و سازمان های خیریه به عنوان یک حرکت اجتماعی از یک سو متأثر از اندیشه ها و اعتقادات دینی هر جامعه و از سوی دیگر، متأثر از نوع نگاه حکومت ها به این مسنله است که در یک روند طولانی و در طی نسل ها تحول و تکوین یافته است.
وجوه تشابه در نوع نگاه به بنیانگذاری اینگونه مؤسسات در جوامع مختلف، قابل تأمل است. در دوران معاصر، به واسطۀ تعامل با غرب و مراودات سیاسی با کشورهای اروپایی، به تدریج در میان نخبگان ایرانی اندیشه های نوینی برای تغییر جامعه شکل گرفت و بر عرصه های مختلف اجتماع تأثیر گذاشت.
از جملۀ این تأثیرگذاری ها، چگونگی هدفمندی و توانمندسازی مؤسسات خیریه بود. در عصر رضاشاه با توجه به شاخصه های این حکومت، در فاصلۀ سال های 1314-1321 فعالیت مؤسسه های خیریۀ مردمی (غیر دولتی) گسترش یافت؛ اولین تجربۀ دولتی این مؤسسات نیز در همین دوره آغاز شد.
در ادامه، بین سال های 1321-13۵7 با توجه به فراز و فرودهای سلطنت محمدرضا شاه، گرفتاری های جنگ جهانی دوم، آشفتگی های سیاسی و ملی شدن صنعت نفت، توقفی در فعالیت های مؤسسات خیریه به وجود آمد، گرچه از دهۀ 1341 به بعد، به تدریج شرایط برای فعالیت مؤسسات خیریۀ رفاهی بهداشتی مردمی و دولتی فراهم گردید.
کنگره :
DSR۶۵ /خ۹م۷۳ ۱۳۹۶
شابک :
978-964-426-932-5