کتاب راه غلبه بر نگرانیها و نا امیدیها pdf رایگان

نگرانی را از مغز خود بیرون کنید!

هرگز آن شبی را فراموش نمی کنم که یکی از شاگردانم برای رفقایش داستان فائق آمدن بر نگرانی هایش را شرح می داد. او دوبار گرفتار مصیبت شده بود. بار اول دختر پنج ساله اش را که خیلی مورد علاقه اش بود و بار دوم دو ماه بعد دختر کوچکی که خداوند به او عطا کرده بود، در روز پنجم تولدش از دست داد.

می گفت: «خواب و آرام از من سلب شده بود غذا از گلویم پایین نمی رفت، از اعتماد به نفس در من اثری نبود، به چند پزشک متخصص رجوع کردم یکی چند قرص خواب آور را تجویز کرد و دیگری مسافرت، به هر دو عمل کردم ولی اثری نداشت، گویا بدنم را میان دو صفحه فولادی منگنه ای قرار داده بودند و هر لحظه آن ها را به هم نزدیک تر می کردند. در صورتی می توانید وضع مرا درک کنید که خود گرفتار هیجانات روحی شده باشید.

یک پسر چهار ساله برایم باقی مانده بود که او مشکل مرا حل کرد، یک روز عصر که زانوی غم در بغل گرفته بودم پهلوی من آمد و از من خواست یک قایق چوبی درست کنم، من حوصله نداشتم ولی او با سماجت و لجاجت مرا به کار واداشت، سه ساعت طول کشید تا من قایق چوبی را درست کردم، در پایان کار دریافتم که فقط این سه ساعت، ساعت های آرامش من در این چند ماه اخیر بوده اند.

این کشف مرا از چنگال زورمند نگرانی و غصه نجات داد و پس از چند ماه برای اولین بار توانستم فکر کنم. این موقع بود که متوجه شدم موقعی که انسان به کاری مشغول است که به فکر و نقشه نیازمند می باشد نگرانی و تشویش به زحمت در او رخنه می کند، زیرا این قایق چوبی بود که فکر مرا متوجه خود ساخت و نگرانی و غصه را از مغزم بیرون راند.