امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
140,000
نظر شما چیست؟
گاهی که باد گرم و نرمی به صورتش می خورد. همین از هیچ از هوای مانده بهتر است. تعبیرِ دیگری نباید بکند تا از خطِ مثبت بودن بیرون نزند.

خب این درست که جسته گریخته سر از کلاس تی.ام. درمی آورد اما فوت و فن تعبیر مثبت را تو آن کلاس یاد نگرفته. سر آن کلاس بیشتر یا به چرت می افتد یا بی قرار می شود. بی قرار هم که بشود یا نوک دماغش به خارش می افتد یا پاهایش خواب می روند. از همه بدتر گاهی نشیمنگاهش هم سوزن سوزن می شود.

آن وقت دیگر نه فکر کردن به نفوذ کلام و جاذبه ی نگاه فایده دارد نه مانترایی که یاد آدم می دهند. گاهی ناخواسته به بسم الله گفتن می افتد. این را شاید از بانوی خدمتکار خانه شان تو طبس یاد گرفته که با صدا و بی صدا یک بند از وردِ بسم الله لب می جنباند. خب حالا هم مثل همان وقت بچگی آن قدر تند و با تب و تاب تو دلش بسم الله بسم الله می گوید که بالاخره همه ی جن های عالم پا به فرار می گذارند...
صفحات کتاب :
152
کنگره :
PIR۸۲۲۳/و۶۷‏‫‬‭د۹ ۱۳۸۸
دیویی :
‏‫‭۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
‎۱‎۷‎۵‎۳‎۲‎۱‎۷
شابک :
‏‫‬‭9789642430550
سال نشر :
1388

کتاب های مشابه دو پرده ی فصل