هر حکومتی به تاریخ نگاری رسمی نیاز دارد تا به وسیلۀ آن، از یک سو، به نیازهای سیاسی و ایدئولوژیکی و کارکردهای هویتی و مشروعیت بخش خود پاسخ گوید، و از سوی دیگر، شکاف های معنایی و معرفتی موجود را پر کند.
طبیعی است متناسب با دگرگونی در بافت و ساخت اجتماعی و تحول در مناسبات قدرت و نیز تغییر ایدئولوژی حکومت ها کارکردهای گفتمانی و اجتماعی تاریخ نگاری رسمی نیز دگرگون می شود و متن های آن محتوا و جهت گیری متفاوتی پیدا می کند.
سیر تاریخ نگاری در ایران نشانگر آن است که در ماهیت گفتمانی و کارکردی تاریخ نگاری رسمی ایران تا دوره مشروطه دگرگونی مهمی رخ نداده است؛ گرچه در میانۀ دورۀ قاجار تاریخ نگاری مدرن غربی در تاریخ نگاری سنتی ایران تأثیراتِ اندکی برجا گذاشت، اما ساختار و ماهیت آن را تغییر نداد.
با پیروزی مشروطه گسست معناداری در روند تاریخ نگاری رسمی ایران اتفاق افتاد که پیامد آن افول موقتی تاریخ نگاری رسمی و برآمدنِ گفتمان های گوناگون تاریخی بود. گرچه این تحول در پی تغییر ایدئولوژی و دگرگونی در مناسبات قدرت کاملاً طبیعی به نظر می رسید، اما ناپایداری نظام مشروطه اجازه نداد تا جایگاه تاریخ نگاری مستقل و در حال ظهور ایران تثبیت شود و ثبات معنایی پیدا کند. با افول گفتمان مشروطه خواهی و انتقال سلطنت از خاندان قاجار به خاندان پهلوی تاریخ نگاری رسمی بار دیگر مقتدرانه احیا شد و در کانون توجه دولت پهلوی قرار گرفت.
شابک :
978-964-426-890-8
کنگره :
D13/م7گ7 1395
نظر دیگران //= $contentName ?>
واقعا سطح اگاهی رانرمال میکندد ...