«کو گوش شنوا» عنوان اولین خاطره کتاب است که طی آن، مریم کاتبی نقل میکند به عنوان پرستار و امدادگر به جبهه رفته بوده. در بیمارستان مجروح بسیار بدحالی را در لحظه تحویل سال آورده بودند که همه مطمئن بودند شهید میشود؛ اما حسی درونی به کاتبی میگفته که این مجروح زنده میماند. به همین خاطر، نهایت پرستاری را از او به انجام میدهد و مجروح به طرز معجزآسایی نجات مییابد.
مادر شهید وارطان (سوریک) آراکلیان هم ضمن بیان یادهایی غمآلود از پسر شهیدش به روزی اشاره میکند که میخواستهاند به وی خانهای بدهند. وقتی برای دیدن خانه میرود، حس میکند که دارند او را به عقب میکِشند؛ برمیگردد و وارطان را پشت سرش میبیند. بعد میگوید: «وﺍﺭﻃﺎﻥ ﺭﺍﺿﻲﻧﻴﺴﺖ. ﺍﮔﻪ ﺟﺎﻱ ﻣﻦﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻦ ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﻴﺪ، ﺷﻤﺎ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﻭ ﻣﻲﮐﻨﻴد؟»
شابک دیجیتال :
978-600-03-2006-5