نزدیک کریسمس است ، اما هیچ شادی در خانه جک که مبتلا به بیماری است، وجود ندارد. او با وجود گذشت مدت کوتاهی از زندگی ، روزهای آخر عمر خود را صرف خداحافظی با همسر فداکار خود ، لیزی و سه فرزندشان می کند. سپس ، به طور غیرقابل تصوری ، فاجعه ای رخ می دهد: لیزی در یک سانحه رانندگی کشته می شود. هیچ کس قادر به مراقبت از آنها نیست ، پس کودکان از یکدیگر جدا شده و برای زندگی با اعضای فامیل در سراسر کشور فرستاده می شوند.اما حال جک شروع به بهبودی می کند که به نوبه خود معجزه ای رخ داده است.. او مصمم است که خانواده ی شکست خورده خود را گرد هم جمع کند. وی در تلاش برای بازسازی زندگی خود پس از مرگ لیزی ، همه را در خانه کودکی لیزی در حاشیه اقیانوس در کارولینای جنوبی جمع می کند. و در آنجا ، یک تابستان فراموش نشدنی برای انها رقم می خورد. او و فرزندانش یاد می گیرند که چگونه یک بار دیگر به یک خانواده تبدیل شوند.رمان تابستان آن سال نوشته دیوید بالداچی روایتگر زندگی خانواده ای است که پس از اتفاقات وحشتناکی که رخ می دهد، به کمک هم زندگی را از نو می سازند.