در بسیاری از نمایشنامههایش، ژان آنوی مخاطبش را با دوگانگی مؤثر و ناگزیری میان آرمانگرایی و واقعگرایی مواجه میسازد. پوچیانی میگوید: «در آثار آنوی، جاییکه این مناقشه حل میشود هیچ سطح متوسطی از ابهام وجود ندارد.» این نکته را میتوان در نمایشنامهی مسافر بیتوشه دید که در آن گاستون، شخصیت اصلی نمایش، یک بازماندهی جنگ جهانی اول است که از فراموشی رنج میبرد. او گذشتهاش را که مملو از تباهی اخلاقی است، به خاطر نمیآورد.
این تباهی اخلاقی با پاکی بسیار زیادی که او اکنون به نمایش میگذارد، مطلقاً مغایرت دارد و تناقضی بر گذشتهی اوست.
یادم می آد توی دوره ی دکتر بونفن خانواده ها بی نظم و ترتیب هر دوشنبه می اومدن تیمارستان و چند دقیقه یی بالای سر مریض می ایستادن و می رفتن، و این هیچ کمکی به پیدا کردن فامیل گاستون نمی کرد. حالا که دکتر بونفن مرده وظیفه ی ما ایجاب می کنه راه درست تری رو انتخاب کنیم، البته خوب نیست پشت سر مرده حرف بزنم ولی بونفن مرد پست و جنایتکاری ...
کنگره :
PQ2601/ن9آ18 1388