امتیاز
5 / 4.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
70,000
نظر شما چیست؟
تا اونجا که یادمه من روز نهم ژانویه هزار و هشتصدو و نود در سمت کارمندی هفته نامه « دولت بونه» تو برلین به دنیا اومدم.
تو یکی از روزنامه های محلی نوشته بودن اجدادم بالای درختا می شستن و انگشت تو دماغشون می کردن، من که خودم آروم و آسوده تو پاریس ززندگی می کنم، هر روز هم بعدغذا یه نیم ساعتی با دوتا از رفقا چهاربرگ بازی می کنم که برام زیاد کاری نداره. تو زندگیم فقط یه آرزوی کوچلو دارم و اون اینه که یه با رچشمامو وا کنم، ببینم زندونیای سیاسی آلمان و قاضیای اونا جاهلشون با هم عوض شده...
صفحات کتاب :
92
کنگره :
‫‭PZ3‭/ت‌84ب‌7 1385
دیویی :
‫‭833/912
کتابشناسی ملی :
‭م‌83-27594
شابک :
9647640722
سال نشر :
1385

کتاب های مشابه بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!