کتاب حقیقت یخی یک رمان علمی-تخیلی صرف نیست، بلکه نویسنده، یک معمای رازآلود مثل رقابتهای انتخاباتی و سیاست را هم چاشنی روایت کرده که به جذابیت آن افزوده است. نویسنده در ابتدای کتاب تاکید میکند که این کتاب صوتی، اثری تماما خیالی است و اشخاص و مکانها، حقیقتی خارجی ندارند، اما این را هم ذکر میکند که بعضی گروهها و فناوریهایی که در این کتاب به آنها اشاره شده، واقعیت دارند.
رمان با کشف شگفتانگیز ناسا شروع میشود. ناسا در تلاش برای جبران اشتباهات مهلکی که موقعیت سیاسیاش را بهخطر انداخته است، در اعماق یخهای قطبی، شهابسنگی کشف میکند که برای او پیروزی محسوب میشود. این شهابسنگ یک شهابسنگ معمولی نیست. درون این سنگ، فسیلهایی از حشرات بزرگی وجود دارد که نشان میدهد در فضا حیات وجود دارد. در ادامه داستان، جنجال بر سر این است که آیا این شهابسنگ حقیقی است یا ساختگی. این دغدغه به مسائل سیاسی گره میخورد و برخی میپندارند یک ادعای سیاسی برای پیروزی در انتخابات است. به همین دلیل کاخ سفید برای کشف صحت این موضوع، گروهی از محققان را به قطب شمال میفرستد.
ادامه داستان دغدغه و درگیری دو گروه رقیب است. در این میان، راشل، شخصیت اصلی داستان که دختر رقیب انتخاباتی رئیسجمهور است و در یکی از ادارات اطلاعاتی کار میکند، همراه با چند دانشمند بزرگ دیگر، به رازی پی میبرد که میتواند سرنوشت انتخابات را تغییر دهد.
مرگ به اشکال گوناگون پا به آن سرزمین گذاشته بود، اما این بار چارلز بروفی زمین شناس که سال ها با حیات وحش آن سرزمین دست و پنجه نرم کرده بود، آماده ی تقابل با سرنوشت غیرعادی و مرموزی که انتظارش را می کشید، نبود.
چهار اسب سورتمه کش که ابزار زمین شناسی را حمل می کردند، ناآگاه با پوزه های رو به آسمان، از سرعت خود کاستند. بروفی از سورتمه پایین پرید و پرسید؛ چه اتفاقی افتاده، بچه ها؟از خلال ابرهای پاره پاره، هلیکوپتر بازی نظامی، با گذر از کوه های یخی، رخ نمود. بروفی با خود گفت:« عجیبه، هیچ وقت تو این نقطه ی قطب شمال، هلیکوپتری ندیده بودم.» هلیکوپتر در سی متری او بر زمین نشست و غباری از ذرات برف را به هوا فرستاد. سگ ها عصبی و وحشت زده پارس کردند...