نظر دیگران

نظر شما چیست؟
ورمر نقاش از خدمتکارش که دختر زیبایی است می خواهد تا گوشواره های همسرش را به گوش بیاویزد تا از او نقاشی بکشد اما همسرش موضوع را می فهمد.

گری‌یت مجبور است برای تمیز کردن کارگاه نقاشی یوهانس ورمر که نقاش مطرحی است از خانه دور شود.
پدر دخترک در حادثه ای آسیب دیده و نابینا شده است.
او برای دور شدن از خانه و خانواده اش ناراحت است. پدر به او می گوید که رفتن به خانه این نقاش یک شرط دارد و آن این است که هرچیز را که تمیز می کند باید دقیقا سر جای خودش قرار دهد.
گری‌یت معنی این شرط را نمی فهمد.
در حقیقت خانه متعلق به مادر همسر ورمر است. ورمر در خانه اش یک کارگاه نقاشی دارد.
گری‌یت با دیدن نقاشی روی پرده شگفت زده می شود. بعدها زن روی پرده نقاشی را می بیند که به خانه ورمر آمده است او زن یکی از دوستان ورمر است. زن با گری‌یت حرف می زند و می گوید که او اولین نفری نسیت که از دیدن این نقاشی تعجب کرده است.
روزی ورمر از گری‌یت می خواهد که روی صندلی بنشیند، گوشواره مروارید همسرش را به گوشش بیاویزد تا از او نقاشی کند.
گری‌یت مخالفت می کند چون می داند که اگر همسر ورمر بفهمد او را از خانه بیرون خواهد کرد.
اما ورمر می گوید که او نخواهد فهمید ...
صفحات کتاب :
248
کنگره :
‫‬‮‭PZ3‫‭/ش‌887د3 1393
دیویی :
823/914
کتابشناسی ملی :
3616714
شابک :
‭978-964-362-040-0
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه دختری با گوشواره مروارید