کتاب جای پای جلال اثر مهدی قزلی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. سفرنامهنویسی شریک کردن دیگران در لذتی است که چشیدهای، راهی که اگرچه تو با پاهای خود قدم در آن گذاشتهای، اما دیگری میتواند با کلمات تو همان راهها را برود و همان آدمها و سرزمینها را تماشا کند.
«جای پای جلال» اما تنها یک سفرنامه شخصی نیست، سفرنامهای است که خود انگار بر مسیر کلمات مسافری دیگری قدم برمیدارد، مسافری که سالها پیش همین راهها را رفته و حالا تو میخواهی بروی و آن چیزها را از نزدیک ببینی.
مهدی قزلی در این تکنگاریها، درپی آن بوده که سفرها و تجربیات جلالآلاحمد را جور دیگری ببیند. او به همه جاهایی سفر کرده که روزگاری میزبان جلال بودهاند و حالا زمان رنگ دیگری به آنها بخشیده است. پیشنهاد این سفرها از سوی خبرگزاری مهر به او داده شده بود و تکنگاریهایش پیش از چاپ کتاب، در این خبرگزاری منتشر میشد. البته او خودش را محدود به مکانهایی که در سفرنامه جلال آمده، نکرده و جاهای دیگری را نیز در برنامه خود گنجانده است. مثلا دو روز روی سکوی نفتی در خارک خوابیده است، تجربهای که جلال آن را حس نکرده بود. قزلی جدا از محتوا، در فرم هم تا حدودی از جلال پیروی کرده و نثری شبیه به او در سفرنامههایش به کار برده است، شاید از این طریق خودش را بیشتر در حال و هوای آن سفرها میدیده است.
جلال یادداشتهایش را از زادگاه پدری در طالقان در کتابی به نام اورازان منتشر کرد. بعدتر تاتنشینهای بلوک زهرا را نوشت. این کتاب یادداشتها و دیدههای چندین سالة او از این مناطق بوده، به دلیل مسافرتهای پیدرپی و تابستانة دوران نوجوانی به منزل خواهرش و البته دوران جوانی و میانسالی به منزل خواهرزادههایش. ... خلاصه اگر بکنم و جزئیات را کنار بگذارم، قرار شد سفرهایی را به یزد و کرمان و خوزستان و مشهد اردهال و خارگ و اورازان و بویینزهرا و اسالم برنامهریزی کنیم و پا جا پای جلال بگذاریم؛ هرچند در این فقره من کجا و جلال کجا؛ ولی از باب ارادت سابقهدار به ایشان و لطف ذاتی سفر «یا علی» گفتیم. ضمن اینکه مطمئن هستم چون یک طرف ماجرا جلال است، کار خوبی از آب درخواهد آمد. مهم نیست من این کار را انجام بدهم، یا دیگری.