خبر بدی بود. پس از آن همه کار و زحمت، اکنون وقت آن بود که مردم، نتیجة تلاششان را ببینند. یک سال خشکسالی را تحمل کرده بودند به این امید که اینک میوه ها را بچینند؛ زیر سایة درختها بنشینند و استراحت کنند، و تمام سختی هایی را که در آن سال کشیده بودند، تلافی کنند. از آن گذشته، همه می دانستند که از مدینه تا روم، راه، بسیار دراز است.
آن هم راهی که از صحراهای سوزان و ریگزارهای پهناور می گذشت. در این صحراها، گاه توفان هایی سخت درمی گرفت، که همه چیز را به زیر شن فرو می برد. در چنین زمانهایی، اگر موجود زنده ای در آنجا بود، به دشواری می توانست جان سالم به در بِبَرَد. اما دشمن خیالِ حمله داشت؛ و پیامبرِ خدا هم، دستور جهاد داده بود. بایستی آمادة جنگ می شدند.
دیویی :
دا297/68ر891ت 1389
شابک :
978-600-175-007-6
شابک دیجیتال :
978-600-03-2401-8