پنجههایم میشتابند چنگ میزنند ریسمانت را دل میسپرند آسمانت را اگر... آه بیزارم از این نردههای استخوانی از پنجههای زخمی از خنجر این خاک از این زمین گیری بیباک هیهات... کین منم در حال این حاصل از مادر خویش هیهات هزاران بار... به کجا میبرد اندوه تو را این سقف بلند آه...