محیط زیست برای زندگی من پیش دبستانی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب محیط زیست برای زندگی من پیش دبستانی
کتاب محیط زیست برای زندگی من پیش دبستانی اثر مهسا درخشان و فاطمه عزیزی کاری از انتشارات کاگو برای افزایش مهارت زندگی در کودکان پیشدبستانی است. این جلد از مجموعه به آشنایی با محیط زیست، اهمیت عوامل و نعمات طبیعی و انرژیها میپردازد.
قبل از ورود به دبستان کودکان خود را هوشمندانه آماده کنید.
سالهای اولیه زندگی کودک کلیدیترین سالهای زندگی او به شمار میرود. کودکان 6 ساله با دقت در محیط اطراف خود و کسب مهارتهای اولیه و بنیادین زندگی، سبک زندگی خود را میسازند. و برای آینده خود برنامهریزی میکنند و سالهای آتی با استفاده از همین مهارتها به کسب تجربه، لذت، یادگیری حل مسئله، ارتباط برقرار کردن با دیگران و... میپردازند. ارائه پیش نیازها و مولفه های مورد نیاز برای یادگیری بهتر در آینده میتواند باعث ایجاد علاقه و اشتیاق به آموزش در کودکان شود و زمینه سازی یادگیری کودکان برای یادگیری پایه اول ابتدایی باشد.
کسب دانش و مهارت، شناخت محیط اطراف به صورتهای علمی و جغرافیایی و زیستی از گونه توانمندیهایی است که در صورت تقویت و برانگیختگی میتواند سرمنشا بسیاری از تحولات فکری و علمی کودک باشد.
خداوند بزرگ جهان را با نظمی شگرف که تمام عناصر آن به یکدیگر مرتبط هستند آفریده است. در کتاب کارآفرین کوچک کاگو، تلاش بر آن است که کودک با همراهی مربی این نظم را دریابد. و در مهارتهای اکتسابی اجتماعی و فرهنگی همواره بر نظم اصلی طبیعت متعهد گردد.
کتاب کارآفرین کوچک کاگو، با بازیابی ساده و جامع در تلاش است تا مفاهیم و مهارتهای بنیادین را با راهنمای مربی و با استفاده از وسایل در دسترس و عمومی به صورت کاملا علمی در شکل بازی آموزشی و تمرین آموزش دهد. تا با کمک آشنایی با آخرین و به روزترین روش های تدریس برای مربیان و والدین به شناسایی نقاط ضعف و اختلالات یادگیری کودکان کمک کند و همچنین کمک کند تا قبل از ورود به دبستان کودکان خود را هوشمندانه آماده کنید
شایسته است مربیان محترم با مطالعهی دقیق رهنمود علمی و اهداف کلی و رفتاری شرایط را برای یادگیری هر واحد کار فراهم سازند.
همراهی اولیای نوآموز و اجرای تکالیف در نظر گرفته شده نیز به تثبیت یادگیری کمک میکند. نظارت بر اجرای تکالیف نیز بر عهدهی مربی است.
گزیده کتاب محیط زیست برای زندگی من پیش دبستانی
رهنمود علمی با داستان
یک روز خورشید و باد درباره اینکه چه کسی قویتر است با هم بحث میکردند. باد گفت: من میتوانم درختان بزرگ را از ریشه در بیاورم و کشتیهای زیادی را غرق کنم؛ ولی تو نمیتوانی این کارها را انجام دهی. خورشید لبخند زد و گفت؛ این به این معنی نیست که تو قویتری. باد گفت: من میتوانم صورت تو را بپوشانم طوری که هیچکس نتواند دیگر تو را ببیند اما تو نمیتوانی این کار را بکنی. خورشید باز لبخند زد و گفت: ولی باز هم فکر میکنم که من از تو قویترم. باد که عصبانی شده بود پیشنهادی داد که بیا آزمایش کنیم تا ببینیم چه کسی قویتر است. باد نگاهی به پایین کرد و مردی را دید که داشت در جاده راه میرفت و شالی روی شانههایش انداخته بود. به خورشید گفت: بیا ببینیم چه کسی میتواند او را از جاده به بیرون پرت کند. خورشید گفت: نه این کار باعث میشود که او صدمه ببیند. بگذار ببینیم چه کسی میتواند شال او را بردارد.
باد شروع به وزیدن کرد درختها را به لرزه انداخت مرد با اخم نگاهی به آسمان انداخت و شالش را محکم به دور خودش پیچید. طوفان شدیدی شروع شد در آسمان رعد و برق بود. حیوانات به دنبال سرپناهی میدویدند تا از باد در امان بمانند. مرد شالش را محکمتر به دور خود پیچید. باد گفت من نتوانستم این کار را انجام دهم. خورشید گفت: حالا نوبت من است. او با تنبلی خمیازهای کشید و به اشعههایش کش و قوسی داد. او به نظر بزرگتر و درخشانتر از همیشه شده بود. هوا مثل روزهای تابستان گرم شد. مرد نگاهی به آسمان انداخت و عرق پیشانیاش را پاک کرد. او به خودش گفت: هوا امروز چه عجیب شده است.