ماجرای دم بالشی و سفینه ی فضایی
دارو دسته ی پرپری ها 1
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب ماجرای دم بالشی و سفینه ی فضایی
کتاب ماجرای دم بالشی و سفینه ی فضایی نوشته دورین کرونین می باشد وانتشارات کاگو آن را منتشر کرده است.کنجد و نبات و قندعسل و گردوخاک شاید چهار تا جوجه باشند، اما جوجه ی معمولی نه. آنها دا رودسته ی پرپریها را راه انداخته اند. توی ماجراهای این کتاب باید کله شان را به کار بیندازند و بفهمند دمبالشی که سنجاب نترسی هم نیست، از چه می ترسد. وقتی قرار می شود بگوید چه چیزی دیده و ترسیده دو تا کلمه به زبان می آورد: گنده، ترسناک. اما راستش هیچ خبر ندارد آن بیرون، چی انتظارش را می کشد! به نظر شما قهرمان های جوجه زری پرپری ما می توانند چیزی که از دنیای دیگری آمده شکست بدهند؟
گزیده کتاب ماجرای دم بالشی و سفینه ی فضایی
نبات گفت «دم بالشی هوشیار و بیدار بود، اما با چشم های گرد و گشاد و رنگ وروی پریده! » نبات پرسید «ببینم گرد وخاک، به نظرت برای این رنگ طوسیِِ سنجاب چه اسمی بگذاریم؟ » «ما کارهای مهمتری داریم، نبات جان! » و بعد سر تاپای سنجاب را برانداز کرد. «نه، نداریم! » گرد وخاک گفت «شاید حق با تو باشد! » دفتر طراحی اش را گذاشت روی زمین و جعبه ی مدادشمعی های رنگی اش را درآورد.
«طوسی اش بین طوسی گرگی و طوسی فیلی است؛ طوسیِِ ساده که نیست! به نظرم بیشتر طوسیِِ ’فکر کنم دوباره غش کنم‘ است! » نبات گفت «بیا اسمش را بگذاریم طوسیِِ ترسوی سنجابی! » «من که خوشم آمد! »