کتاب شمر خون نوشته محسن ایمانزاده و طیبه انگزبانی میباشد و انتشارات ماهواره آن را به چاپ رسانده است. نام حسن است که با توجه به بیماری مادرزادی و چهره ای که خوشایند اطرافیانش نیست، به دنیا آمده و تمام تلاش خود را میکند که اثری شگرفی را بر دنیای خود بگذارد. داستان شامل دو بخش است: بخش اول داستان با همراهی شخصیت حسن و بخش دوم داستان با محوریت اثرات شخصیت او...
کتاب شمر خون نوشته محسن ایمان زاده که علاقمند به متون تاریخی است، نویسنده رمان تاریخی شوهرخ این بار تصمیم به نگارش رمان شمرخون نموده که هدفشان مبارزه با خرافه گرایی و بدعتهایی است که بوسیله سیاستهای استعماری حاکم بر منطقه در دیانت مردم رخنه کرده است و سالیان سال است در فرهنگ و مناسک مردم جای خوش کرده و با تعصبات خاصی انجام میشود.
کتاب شمر خون شامل چهار قسمت از یک داستان جذابی است که در یک روستایی با نام طولارود رخ داده که اهالی آنجا با افکاری ساده و قدیمی زندگی میکنند.
متن داستان روایتی ساده از فرهنگ ایرانی با بیانی از جامعهای ساده ایرانی و با اعتقادات و باورهایی است که تلاش شده خواننده را به فکر وا دارد.
متن به بررسی افکار و عقاید مردمی در چندین دهه قبل پرداخته، تمام شخصیتها ساختگی هست و تلاش شده که بگوید به گفته خداوند به وجودیت انسان توجه کنیم نه به ظاهر و صورت انسانها، چرا که صورت دست ما نیست و سیرت و وجودیت انسان از نور خداوند است و قابل رسیدن به کمال، کافیست که آدمی تلاش کند و در راهی که خدا گفته قدم بگذارد، باقی راه خداوند او را هدایت خواهد کرد.
عصر عاشورا سال 1341 ه ش مردم طولارود در میدان، روبروی مسجد ده جمع شده بودند تا آخرین بخش از تعزیه صحنه شهادت امام حسین(ع) را نظاره کنند. برای مردمانی که در قریه آنها برق وجود نداشت و خبرها با تأخیر شنیده میشد؛ این مراسم جذابیت خاصی داشت.
آخرین اخباری که به آنها رسیده بود؛ خبر فوت بزرگترین مرجع تقلید ایران، سیدحسین طباطبایی بروجردی و سفر یوری گاگارین به فضا بود. تنها سرگرمی مردم روستا همین مراسم تعزیه بود که جذابیتی حتی بیش از مراسم شبهای احیا و نماز عید فطر داشت. بازیگرهای آن به غیر از یک نفر درحد آکتورهای سینما دارای محبوبیت و معروفیت بودند و همه، آنان را با دست به یکدیگر نشان میدادند.