کتاب پارتیزانهای لوانت نوشته خئسوس ایسکارای و ترجمه رضا آذرخشی میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
نویسنده از دوران مبارزه و نبرد مردم کشورش (اسپانیا) با فاشیست ها، یعنی از سال های 1936 تا 1939 در وطنش شهرت یافته است و این داستانی از ادبیات پایداری است.
کتاب «پارتیزان های لوانت» به خوبی نشان می دهد که چه طور عموم مردم اسپانیا و روشنفکران و هنرمندان از سرتاسر جهان خودشان را به پارتیزان ها می رساندند تا علیه یکی از ضدانسانی ترین رژیم های تاریخ بایستند و جلوی به قدرت رسیدن آن را بگیرند. این جان های آزاد که بخش کوچکی از داستانشان در «پارتیزان های لوانت» روایت شده، هرچند بازنده ی این نبرد نابرابر بودند، ولی به تاریخ و سیاستمداران درس های بزرگی دادند که هیچگاه از اذهان پاک نخواهد شد.
فقط یک فکر داشتم: زودتر با قسمت پارتیزانی لوانت ارتباط یابم و از شهرها و دهات محرمانه و ناشناس عبور کنم و زودتر به کوه برسم. به سنگها و کشتزارها مینگریستم، هوا را استنشاق و احساس میکردم. تمام آنها مألوف، خودمانی و گرامی است. در تمام طول راه دائماً تکرار میکردم:«من در اسپانیا هستم» و نمیتوانستم باور کنم.
در آنجا، در آن سکوت کامل، در میان کوههای پربرف و درختهای عریان، مسرت خارقالعادهای احساس کردم که چیزی بیش از مسرت روحی بود و میتوان گفت به جسمم هم سرایت کرده بود؛ زیرا پی برده بودم که با هموطنان خود، در میان مردمی خودمانی، در سرزمین خویشم!